ذبح ارزشهای اخلاقی در شبکههای وابسته به غرب
ماهواره، یکی از رسانه های قدرتمند ارتباط جمعی به شمار می آید . این ابزار، به دلیل ویژگیهای منحصر به فرد خود، قادر است پیامهای تصویری را به دورترین نقاط منتقل کند و تعداد بیشماری از افراد را در سراسر دنیا مورد خطاب قرار دهد. همچنان که ماهواره میتواند در هشیار کردن، اطلاعرسانی و درحوزه پژوهش، سیاست و ... نقش مهمی داشته باشد؛ برنامه های تخریبی و نابهنجاری نیز دارد؛ تا جایی که برخی از جامعه شناسان و کارشناسان فرهنگی را برآن داشته تا برای مصونیت جامعه انسانی، بویژه نهاد خانواده چاره اندیشی کنند. بدین ترتیب، تاثیر برنامههای این ابزار قدرتمند بر افکار عمومی و عملکرد آن را بویژه از نظر تربیتی و جامعه پذیری نباید از نظر دور داشت.مصادیقی چون خیانت به همسر، افزایش سن ازدواج، بی تفاوتی به حریم خانواده و بی بند و باری فکری و فرهنگی به عنوان الگوهای غلط برنامه های ماهواره ای مطرح هستند.چنین مسائلی حتی در جوامع غربی نیز به عنوان ناهنجاری وجود دارد و با این روابط ناشایست برخورد می شود و این طور نیست که فکر کنیم در کشورهای غربی چنین روابطی مورد پذیرش باشد.
استفاده نامحدود و بدون فیلتر بودن کانال های
ماهواره ای در کشورهای غیرمسلمان نیز اعمال نمی شود و بسیاری از کشورهای
آسیایی و حتی آمریکایی نیز بسیاری از کانال ها را مسدود
میکنند تا
تاثیرات مخرب کمتری بر نسل جوان و نوجوان داشته باشد.آنها معتقدند؛ اکثر
برنامه ها به دلیل خشونت و نمایش تقابل نسل ها موجب شده فرزندانشان احترام
کمتری برای والدین قائل شوند. در عین حال کودکان در سنین کمتر با تماشای
این برنامه ها، بیشتر عصبی شده و تمایل دارند بیشتر به درگیری و جدال
فیزیکی بپردازند تا بازی های دوستانه و سالم تر.
دکتر مجید خلیفه سلطانی کارشناس رسانه معتقد است:"در برابر ماهواره ها همواره سه رویکرد وجود داشته؛ یکی مبتنی بر دیدی کاملا مخالفتی است، دیگری نگاهی آزاد به ماهواره است و جنبه ای دیگر که شخصا به آن معتقدم رویکردی مدیریت شده نسبت به این رسانه است که بایستی محتوای ابزاری، آموزشی استفاده از آن را به مردم شناساند.سریال هایی که از سوی شبکه های ماهواره ای پخش می شود دارای متولی خاصی نیست، این مجموعه ها اطلاعات نادرستی را در اختیار مردم قرار می دهند. مسائلی همچون خیانت به همسر و عادی جلوه دادن روابط دختر و پسر، سبکی از زندگی را به مردم آموزش می دهد که در جامعه به گونه ای دیگر وجود دارد ".
ادامه مطلب ...بیحجابی و بدحجابی از مهمترین
معضلات جوامع اسلامی است؛ چرا که انسانها بالطبع اجتماعیِ هستند و نوعاً
مهمترین عامل رفتارسازشان، «جامعهپذیری» است و این یعنی اگر در جامعه
اسلامی هنجارها شکسته شود، امکان همرنگ شدن انسان با فضای جدید بسیار است.
جامعهسازی با توصیههای فردی تفاوت بسیار دارد، هر چند جهتگیری آنها یکی
است؛ لذاست که باید به امالمسائل و راهحلهای ساختاری توجه داشت و از
توجه به استثنائات و موارد خاص یا تعمیم آنها ابا کرد. امروز، جامعه
ایرانی، خصوصاً در شهرهای بزرگتر و به اصطلاح مدرنتر آن، از آفت بدحجابی
رنج میبرد و متأسفانه در برخی موارد شاهدیم که فضای برتر نیز با بدحجابها
شده و این یعنی خطری بزرگ که گروه بزرگ تربیتشدگان سنتی خانوادههای
ایرانی را تهدید میکند.
پاسخ به نیاز طبیعی زنان
در
پاسخ به این سؤال که «ریشه بدحجابی کجاست؟»، ابعاد مختلفی قابل توجه و
زمینههای متعددی قابل بررسی است. آری! میتوان از عدم تبیین ضرورت حجاب و
کارکردهای آن برای زن مسلمان سخن گفت، ولی قطعاً یکی از مهمترین پارامترها،
توجه به امری ساختاری، به نام «غریزه ذاتی جلوهگری» در زنان است.
ودیعهای از جانب خداوند متعال که با زیبایی و گلصفتی زنان سازگار است و
در ساختارهای تکوینی خلقت نیز به خوبی معنا یافته است.
حس جلوهگری
در بیرون به صورت «تبرّج» و «علاقه به بروز» و «دیده شدن» ملازم میشود و
از آنجا که این حس، ذاتی است؛ پس باید به نحوی ارضاء گردد و امکان سرکوب آن
وجود ندارد و مساله این جاست که ارضاء این حس توسط چه کسی صورت میگیرد؟
گر چه نوعاً تأیید و تحسین مورد نیاز زنان از طرف زنان نیز مؤثر میافتد،
اما حقیقت آن است که پاسخ حقیقی و کامل به این «نیاز طبیعی» باید از جانب
مردان صورت پذیرد.
«مرد»، در نقش پدر، پسر و همسر؛ میتواند و باید
رفتارهایی داشته باشد که در صورت ادای صحیح آنها، این «نیاز طبیعی» که به
زعم نویسنده این سطور یکی از اصلیترین عوامل بدحجابی است، به درستی پاسخ
داده شده و در آن صورت است که جامعهای سالمتر را شاهد خواهیم بود
بدحجابی، بیحجابی و حجاب را باید شناخت. وقتی میگوییم حجاب، منظور حجاب کامل و برتر است و بهترین پوشش چادر میباشد. وقتی دین میگوید پوشش و حجاب، مرادش همین است که حداقل و کفین با مقنعه و مانتو و یا یک لباس بلند پوشیده بشود، این حداقل از حجاب است. اگر کسی این را رعایت کند، به هیچ دلیلی نمیتوان آن را حتی بدحجاب نامید.
اما اگر کسی لباس را پوشیده که تناسب معینی با اندام او دارد، به تعبیری لباس را دوخته و خودش را در آن قرار داده است یا موهایش بیرون است، این فرد بدحجاب است. بیحجاب هم کسی است که اصلاً رعایت حدود را نکرده است.
گاهی اوقات وقتی از چنین مسائلی صحبت به میان میآید، باید بدانیم که هر کدام از این قضایا، مثلاً حجاب، بدحجابی، خانواده، طلاق، ازدواج، نان آوری مردان، اشتغال زنان و ... هر کدام از اینها، خود به خود در یک سازمان و سیستم قرار میگیرند.وقتی گفته میشود، بدحجابی باشد نمیتوان انتظار داشت که خانواده هم همان طور که خوب بود باشد. مثلاً آمار طلاق و ازدواج هم در همان اندازه بماند که طلاق در اقلیت و ازدواج در اکثریت است، نه. در نگاه سازمانی اینگونه اتفاق نمیافتد.
تافلر در فصل «حمله به تنهایی» کتاب موج سوم ادعا میکند که قبل از زندگی صنعتی در غرب ، مدل خانواده اینگونه بود که زن و مرد احیاناً با یک یا دو بچه بودند که یا پدر ومادر هر دو هم شاغل بودند و یا فقط مرد. البته الآن هم اینگونه نیست که چنین خانوادهای وجود نداشته باشد، آن مدل، مدل خیلی خوبی برای خانواده است، اما شرایطی به وجود آمده که ناچاریم رو به مدلهای دیگر مثل مدلهای همزیستی بیاوریم.
مثل زوجهای آزاد و تک والدینی یا چیزهایی از این قبیل.منظور تأیید این سخن تافلر نیست، بلکه این موضوع که خانواده و اشکال گوناگون آن به شرایط پیرامونیاش بستگی دارد، حرف صحیحی میباشد.بنابراین حجاب با مقولههای گوناگونی مرتبط است. یعنی وقتی دخترها و پسرهای ما عفت، غیرت و حجاب را انتخاب میکنند، به تعبیر شهید آیت الله مطهری:«وقتی جامعه اینگونه شد، همواره ازدواج یک رؤیای شیرین است برای رفع محدودیتها.
لذا خیلی دلچسب میشود و خانواده و جوانها از ابتدا دنبال این هستند که در سن مناسبی ازدواج بکنند و با ازدواج به یک نشاط، بهجت، آرامش و آزادی عملی برسند.»
ادامه مطلب ....خلاء تربیت صحیح
اینکه خانوادهها چقدر مؤثرند یک بحث خیلی اساسی و مهم است نه فقط در مقولهحجاب؛ ما یک خلأ تربیتی جدّی در دینداری فرزندانمان داریم که به همه مقولههای دینی برمیگردد، یک بخشی از همین خلأ و مشکل به بحث حجاب مربوط است که به کلّ مسائل تربیتی و آموزشی در خانوادهها برمیگردد. شما وقتی با این آمار مواجه میشوید که به طور متوسط حدّ صحبت کردن، صحبت معمولی محاورات مادران با فرزندان در ایران که یک کشوری است که در آن خانواده هنوز از حرمت و جایگاه خودش برخوردار است 3 دقیقه در روز است، باید اعتراف کنیم یک فاجعهای در حال وقوع است که پیش لرزههای آن هم آمده. یک فاصلههای شدیدی بین خانوادهها و بین مادران و پدران با فرزندانشان به وجود آمده یک بخشی از این قضیه بخصوص پدران، اشتغالات بیش از حدّ پدران یا مشکلاتشان در امور اقتصادی است به نوعی که گاهی در رابطه با آن مشکل آن قدر آنها را درگیر میکند که آنها را از فرزندان غافل میکند. درخصوص مادران تضعیف نقش مادری، از تعریف خارج شدن وظیفه مادری زنان در خانواده است. 2.کار بیرون از خانه مادران وآسیب های تربیتی:
در گذشته با وجود اینکه مادران در خانهداری آن قدر خسته میشدند و کارهای منزل بسیار طولانی و پرزحمت بود، اما ارتباطشان با فرزندان بیشتر بود. ولی امروز به خاطر ورود تکنولوژی به خانوادهها فراغت مادران بیشتر است، و به خاطر اینکه سطح مشارکتها در خانواده بخصوص در زوجهای جوانتر بیشتر است قاعدتاً باید مادران برای فرزندانشان وقت بیشتری داشته باشند اما این اتفاق نیفتاد. این نشان میدهد که مادران در گذشته در منزل بیشتر حضور داشتند یعنی حضور کیفی و کمّی آنها بیشتر بود با وجود اینکه در گذشته مادران از سطح آگاهی و سواد کمتری برخوردار بودند، الآن فاکتورها باید به سمت بهبودی برود اما نرفته است.اصولاً این تخلیه روانی فوق العاده، گوش شنوای دائم، کسی که مرتب بچهها را به حرف وا میدارد، چیزی که آن انس و صفا را در خانوادهها نگه میدارد آن دوستی را نگه میدارد، این مشکل کلّی است که خلأ تربیتی است. اصلاً در خصوص تربیت مشکلش حاد میشود چون آنجا مادران هم باید روش داشته باشند هم باید مطلب بلد باشند، چه مادران و چه پدران این خودش ضعف را مضاعف میکند اگر آگاهی نباشد یا کم باشد.نکته قابل توجه اینکه اصولاً روش آموزش دینداری در خانواده ها غلط است.
اولین مواجهه دختران ما بخصوص با مسئله دینداری سن 9 سالگی است آن هم از وقتی که جشن تکلیف مد شده و رایج شده که الحمدلله مد خوبی هم هست، از آن موقع این قضیه در خانوادهها مطرح میشود و برای دختران چادر نماز و سجادهای درست میکنند، فردای آن روز نسبت به نماز بچهها ممکن است کنترل هم نباشد، چرا یک دختر بچه از آن روز به بعد حجاب بر سر کند؟ کدام خدا را بپرستد؟ خدایی که هنوز در دلش نسبت به او شوق نیست؟ از ترس کدام شرایطی (ترس که میگویم به معنی خوف، معنای معنوی خودش) چون ابتدائاً هر گونه قانونی یک جور رنج است دیگر انسان تا به آن قانون یک طبیعت ثانوی برای خودش بسازد و خو بگیرد، آن هنجار را به عادت تبدیل کند که به نوعی بعداً کاملاً از آن لذّت ببرد این نیاز به زمان دارد.ما از فروع دین شروع میکنیم، این اشتباه است. فروع دین روبنایی هست که در زیربناهای جدی استواراست که آن زیربناها اصول دین است. اصول دین یاد دادنش چگونه است.زندگی حضرت زهرا(س) در مقابل چشم فرزندانش نمایش دینداری است. بچههایشان کوچکند و مدت کوتاهی با مادرشان زندگی کرده اند، اما بارها دیدهاند که مادر از خوف خدا به زمین افتاده و از شدت و کثرت عبادت قدمهای مبارک ورم کرده است.
از بس جریان برای حضرت زینب کبری به عنوان یک دختر 4 ساله ملموس است؛ وقتی که میخواهد مسجد رفتن مادر را نقل کنند؛ این نقل در «احتجاج» مرحوم طبرسی هست، میفرمایند: «وقتی که مادرم برای ایراد خطبه داشتند به مسجد میرفتند؛ خِمار بستند، جلباب پوشیدند و بین زنان بنیهاشم دامنکشان میرفتند. اینها تأثیر روحی برای فرزندان دارد».حالا اگر مادر همیشه وقت نماز آماده شود ورو به قبله بایستد و این صحنهها مداوم تکرار شود یا حجاب را همواره کاملاً مراعات کند، خود به خود مؤثر و کارگر میشود.
رعایت حجاب و پوشش اسلامی برای زنان و مردان مؤمن ومسلمان، تکلیف الهی است. قرآن کریم غض بصر و چشم پوشی از نگاه به نامحرم را وظیفه مسلمانان اعلام کرده و به زن و مرد توصیه کرده است که مواظب چشمان خود باشند.
نگاه حرام، آسیبهای بسیار زیادی بر خود فرد و اجتماع به همراه دارد که ذیلا به برخی از آنها اشاره میشود:
1- به خطر افتادن امنیت اجتماعی و اخلاقی:
موضوع ضرورت امنیت برای زنان، از اجزای تفکیک ناپذیریک
جامعه سالم است و بدون شک، پوشش و نگاه، حریم اطمینان بخشی برای تأمین این
نیاز اساسی تلقی میشود، متأسفانه در دنیای کنونی که به این کمربند حفاظتی و
امنیتی بهای لازم داده نمیشود، امنیت زنان، بیش از گذشته در معرض خطر
قرار گرفته است. به طور کلی میتوان گفت که امنیت زنان به دو چیز بستگی
دارد:
1-پوشش: در حدیثی از امام صادق (ع) آمده است: «لا ینبغی لِلمرأهِ
أن تُجمِ ثوبَها اذا خرجَت مِن بَیتها؛ برای زن هنگامی که از خانهاش خارج
میشود، سزاوار نیست که لباسش را خوشبو کند». در حدیثی از امام صادق (ع) به
نقل از رسول خدا (ص)
میخوانیم: «زنان از وسط مسیر عبور نکنند، بلکه از
کنار دیوار راه حرکت کنند». در حدیث دیگری از امام صادق (ع) به نقل از
امیرالمؤمنین (ع)،آمده: «ای اهل عراق، با خبر شدم که زنان در راه با مردان
برخورد میکنند، آیا حیا و شرم نمیکنید؟». لازم به تذکر است که دین اسلام
در رابطه با پوشش و حجاب احکامی بسیار عالی و لطیف دارد و برای دانستن آن
باید به منابع رجوع شود و ذکر این سه حدیث فقط از باب نمونه و از جهت اینکه
بدانیم، توجه حضرات معصومین (ع) به جزئیات پوشش زنان بیسبب نبوده و به
گونهای که رعایت آن، برای عدم غوطه ور شدن در گناه لازم است.
2- نگاه: وقتی که در بین جامعهای، نگاه حرام به صورت یک عادت غلط در میآید، همه گرفتار آن میشوند در چنین جامعهای، دیگر از امنیت خبری نیست و دلیل آن این است که نگاه حرام اول راه است و بعد فساد و هتک حرمت به وجود میآید.
ادامه مطلب ...بدحجابی یک معضل جدی در جامعه ایران است که مع الاسف در حال افزایش نیز هست. این روزها در کلانشهری در تهران وضعیت پوشش برخی از مردان و دختران به نوعی مغایر با آموزه های دینی است. براساس نظرسنجی های صورت گرفته 86 درصد مردم خواهان برخورد با پدیده بدحجابی هستند. همچنین 83 درصد مردم اعتقاد دارند بدحجابی امنیت اخلاقی جامعه را به خطر انداخته و 78 درصد هم معتقدند که بدحجابی یک پدیده ضدفرهنگی است. بی قانونی در هیچ اجتماعی پذیرفته نیست چه رسد به قانونی که در ارتباط مستقیم با احساسات دینی و مذهبی یک کشور است. برخورد با معضل بدحجابی در جامعه ما به یک مطالبه عمومی تبدیل شده است. بسیاری از خانواده ها از وضعیت فرزندانشان احساس نگرانی می کنند. پوشش ناهنجار افراد بدحجاب خانواده های مذهبی و متدین را آزار می دهد و اخلال در زندگی اجتماعی را موجب شده است.
اما در سالهای اخیر شاهد هستیم که بسیاری از تلاش های برای مقابله با معضل بدحجابی به برخوردهای انتظامی منحصر شده است. در این خصوص باید گفت نمیتوان با زور عقاید جوانی که به دلیل ناآگاهی پوشش خاصی را انتخاب کرده و این پوشش را مایه شخصیت اجتماعی خویش می داند تغییر داد. از سوی دیگر نمیتوان با فرهنگ سازی صرف تلاش گروههای سازماندهی شده برای اشاعه فحشا در جامعه را بی تاثیر کرد. از این رو به نظر ضروری می رسد که تلاشی همه جانبه برای امحای مشکل حجاب که شامل اقدامات فرهنگی و انتظامی می شود به سرعت میتوانند الگوی حجاب و پوشش اسلامی را در میان جوانان ما بازسازی کند. اگرچه چند دهه است که برخی از افراد در جامعه سبک حجاب متفاوتی را برگزیدهاند اما آنان در جامعهای زندگی می کنند که حجاب و پوشش در آن قدمتی چند هزار ساله دارد و این طرز تفکر جزئی از فرهنگ ایرانی است که نمود آن در روح لطیف فرهنگی ایران جاری و ساری است. از این رو اگر صاحبنظران بتوانند راهی برای آشنایی جوانان با حجاب ، چیستی و چرایی آن بیابند بی شک به سرعت می توان بر معضل بدحجابی در کشور فائق آمد.
در واقع اینکه ما برای تقویت فرایند کنترل اجتماعی تنها به قوه قهریه متوسل شویم غیر منطقی است.«کنترل اجتماعی» مجموع وسایل و شیوههایی است که با استفاده از آنان یک گروه یا یک واحد اعضای خود را به پذیرش رفتارها، هنجارها و قواعد رفتاری و حتی آداب و رسوم منطبق با گروه مطلوب، سوق میدهد. کنترل اجتماعی در اصطلاح جامعهشناسی دارای دو معنی است:
ادامه مطلب ...