امّا مهم تر از حفاظت ظاهری، حفاظت باطنی چشم است، زیرا بوسیله این عضو حساس، دیدن صورت می گیرد، که این دیدن یا نگاه گاه فاسد است و گاهی هم سالم می باشد.
امیر المؤمنین علی(علیهالسلام) میفرماید: «آنکس که دیده بپوشد، کمتر تأسف میخورد و از هلاکت نیز ایمن میگردد.»[1]
فرمایش مولا نشانگر این است که انسان باید نگاهش را از مواردی که موجب فساد می شود، بپوشاند تا هلاک نشود.
در دین مبین اسلام از مهمترین مواردی که برای دوری از گناه به مردان و زنان توصیه شده است، دوری از گناه و نگاه نکردن به نامحرم است.[2]
امام صادق(علیهالسلام) میفرماید: «تیر نگاه [حرام] مسموم است و از کمان شیطان پرتاب میشود. چه بسیار نگاه کوتاه که حسرت طولانى به بار آورده است.»[3]
اگر کسی واقعا ایمنی باطنی چشمانش را می خواهد باید از نگاه به نامحرم و حرام، چشم پوشی کند تا از شر شیطان و مشکلاتش دور شود.
امّا فردی که نمی تواند جلوی نگاه حرام خود را بگیرد و به اصطلاح، عادت بر چشم چرانی دارد، حتما دچار بیماری روحی و روانی خواهد شد.
از نظر کلیه روانشناسان چشم چرانی یک نوع انحراف قلمداد می شود. این انحراف هرگاه در کسی به وجود آید قابل توقف نخواهد بود و هر لحظه بر میزان آن افزوده خواهد شد.
یک فرد چشم چران هرگز با چند ساعت چشم چرانی نمودن قانع نمی شود و این حالت کم کم در او یک حالت وحشیانه و حیوانی خاصی بوجود می آورد و رفته رفته او را به یک بیماری انحراف روانی دیگر به نام (evojuerism)مبتلا می سازد.
در این حال بیمار از تماشای بدن عریان و ... لذت می برد و این مرحله مقدمه ی ایجاد سادیسم* است.[4]
در کلامی امام علی (علیهالسلام) برای آرامش روحی و روانی افراد اینگونه فرمودند:
«النَّظَرُ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِیسَ مَسْمُومٌ وَ کَمْ مِنْ نَظْرَةٍ أَوْرَثَتْ حَسْرَةً طَوِیلَةً» (کسى که چشم خود را فرو بندد، دل خویش را راحت کرده و آسایش داده است).[5]
------------------------------------
پینوشت:
[1]. «مَنْ غَضَّ طَرْفَهُ قَلَّ أَسَفُهُ وَ أَمِنَ تَلَفَه»؛ تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، محقق و مصحح: رجائی، سید مهدی، ص 663، دار الکتاب الإسلامی، قم، چاپ دوم، 1410ق.
[2]. قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ ﴿۳۰﴾ وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ ... ﴿۳۱﴾ قرآن کریم سوره نور
[3]. «النَّظَرُ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِیسَ مَسْمُومٌ وَ کَمْ مِنْ نَظْرَةٍ أَوْرَثَتْ حَسْرَةً طَوِیلَةً»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 5، ص 559، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق
[4]. محمدباقر راستگو،برای چشمهایت ص34، برهان تهران
[5]. تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، محقق و مصحح: رجائی، سید مهدی، ص 663، دار الکتاب الإسلامی، قم، چاپ دوم، 1410ق.
* سادیسم عبارت است از علاقه به آزار رساندن دیگران به صورت جسمی، روانی و جنسی، طوری که این آزار رساندن موجب لذت و آرامش فرد آزاررسان شود.
در حالی که عصا زنان، کوچه پس کوچههای آخر عمر را طی میکرد چشم کم سویش به نوهاش افتاد که در مقابل آینه ایستاده است و مشغول آرایش کردن است.
خواست بگوید دخترم عمر جوانی خیلی کوتاه است، که دخترک نگاهی به مادر بزرگ انداخت و گفت: «مامانبزرگ حال و حوصله نصیحت شنیدن ندارم.»
اما ای کاش دخترک میگذاشت مادربزرگش برای او حرف بزند و بگوید که دنیا سریعتر از آنچه که فکر میکنی میگذرد و چین و چروک سریعترین هدیه گذر عمر است، و حساب و کتاب الهی خطرناکترین مرحله زندگی انسان است.
و ای کاش میتوانست به او بگوید که علی علیهالسلام فرمود: «از تباه ساختن عمرها در راه آنچه برایتان باقی نمیماند بپرهیزید.»[۱]
ولی افسوس که ما انسانها از تجربه دیگران درس نمیگیریم و فراموش میکنیم در کلاس عمر هر کس را یک بار مینشانند و درس میدهند و امتحان میگیرند.
-------------------------------
پینوشت:
[۱]غررالحکم،حدیث ۲۶۱۸
[۲]تفسیر نور الثقلین جلد ۵ صفحه ۵۳۲
=================
خیلی
عجیب است در یک روز دو برادر بهتر از جان را سر ببرند، دو فرزندت را در
مقابلت بکشند؛ اما تحمل کنی و عجیبتر آن که بر سر بالین فرزندت نروی شاید
برادرت خجالت بکشد. طفل ششماهه را ببینی که از تشنگی به نفس زدن افتاده و
به جای آب او را با تیر سه شعبه در بالای دستان پدرش سیراب میکنند؛ و
اشکهای زیبای برادر را ببینی و صبر کنی و نیز ببینی که به دختر کوچکی در
صحرای پر از خار با پای برهنه رحم نمیکنند و گوشواره را با گوش با دستان
خشن و محکمشان میکشند.
این مصائب هر کدام به تنهایی مردانی را از پای
در میآورد. اما در مجلس قضاوت یزید ملعون شکایت این خاندان چیزی دیگری
است. آن چیزی که فکر آنها را بیشتر مشغول کرده چیز دیگری است که ما کمتر به
آن پرداختهایم. وقتی در مجلس یزید وارد میشوند، حضرت زینب (س) در آن
خطبه معروف از غذا و سختی راه چیزی نمیگوید که به چه وضعی آنها را به آنجا
آوردند بلکه از چیزی دفاع کرد که جامع امروز ما به سمت فرار از آن است آری
او از حجاب و عفاف خود دفاع کرد و رو کرد به یزید و فرمود:
آیا از
عدالت است که تو زنان و کنیزان خود را در پرده بنشانی، و دختران پرده نشین
رسول خدا را اسیر کنی، و شهر به شهر بگردانی؟ و صورت آنان را نمایان سازی
تا دشمنان، آنان را از شهری به شهری ببرند؛ و بومی و غریب چشم به آنها
بدوزند و نزدیک و دور و شریف و فرو مایه تماشایشان کنند؛ در حالی که از
مردان آنها یاری کنندهای همراهشان نباشد و از یاری کنندگان آنان مددکاری
نباشد. [۱]
واقعا در حجاب چه چیزی نهفته است، که این چنین سخت از آن
دفاع میکنند. ای کاش به جای گریه کردن بیبصیرت بر این خاندان کمی از
دغدغههای آنها را که یکی از آن حجاب است را اجرا کنیم، و این نباشد که
بیحجاب بر امام بیمار صحرای کربلا (امام سجاد علیه السلام ) گریه کنیم در
حالی که این امام بزرگوار در آن روز برای کم بودن چادر همسرش بر درگاه
خداوند آهی میکشد، و میفرماید:
ای کاش مادرم مرا نمیزائید، و این روز
را نمیدیدم. [۲] بله ای خواهرم بیایید از کربلا درس حجاب و عفت بگیریم، و
فقط درس گریه نگیریم.
[۱]حجاب بیانگر شخصیت زن، ص۱۱۸
[۲]گوهر صدف، صفحه ۵۹============================
در دنیای مدرن امروز هر کشوری که مردمش در رفتارهای عمومی جامعه به قوانین احترام بگذارند، با فرهنگ تر به حساب می آیند.
مثلا دربرخی از کشورهای اروپایی کسی به خود اجازه ریختن آشغال روی زمین نمی دهد زیرا فرهنگ آن کشور اجازه این کار را به او نمی دهد.
حال در اینجا سوال می شود که چه امری این فرهنگ را بوجود آورده است؟
شاید در جواب این سوال دلیل های بسیاری ذکر شود ولی مهمترین دلیل، خود مردم و فرهنگ تذکر دادن به همدیگر است. یعنی اگر کسی اشتباهی را در قانون عمومی جامعه مرتکب شد، دیگران حتما به او تذکر می دهند و از او درخواست اصلاح کارش را دارند.
در کشور اسلامی ایران یکی از
قوانین عمومی، رعایت حجاب و عفاف در جامعه می باشد که طبق دستورات شرع مقدس
اسلام بر هر زن و مردی واجب و ضروری است.
اگر دوستداران حجاب و عفاف،
مخصوصا بانوان محجبه کشورمان می خواهند که این مسئله فرهنگی و دینی در
جامعه ترویج پیدا کند، نیازمند راهکاری ضروری هستیم و آن راهکار امر به
معروف و نهی از منکر و تذکر دوستانه در باب حجاب و عفاف به یکدیگر است.
خداوند متعال در قرآن کریم تذکر و امر به معروف در مسئله حجاب را اینگونه مطرح می کند :
«وَقُل
لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ
فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا
وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ...» (نور/31)
و به
زنان با ایمان بگو، دیدگان خود را [از هر نامحرمى] فرو بندند و پاکدامنى
ورزند و زیورهاى خود را آشکار نگردانند، مگر آنچه که طبعاً از آن پیداست و
باید روسرى خود را بر سینه خویش [فرو] اندازند.
در این آیه
پروردگار متعال رسولش را خطاب کرده و فرمان می دهد که مسائل حجاب را به
زنان بازگو کند، و این همان بحث تذکر و امر به معروف است که در این آیه به
آن اشاره دارد.
اگر ما دوست دار یکدیگر هستیم و می خواهیم که حجاب و
عفاف در جامعه حکم فرما شود، باید نواقص همدیگر را با شرایط خودش برای
اصلاح جامعه بازگو کنیم تا جامعه ای به دور از فساد و تباهی داشته باشیم.
اللهم عجل لولیک الفرج
حیا
زدایی در جامعه امروز یکی از مهم ترین کارهای دشمن است، از بازی ها و
کارتون هایی که در دسترس کودکان ما قرار می دهند گرفته، تا ساخت فیلم هایی
که اصل موضوعشان رواج بی حیایی، بی حجابی و بی غیرتی است، که متاسفانه دیدن
اینگونه سریال ها و تعریف کردن آن در جمع دوستان چیزی معمول شده است، و
این خود حیا زدایی می کند و ذهن را منحرف می سازد؛ وقتی زنی با اشتیاق از
سریال ماهواره ای مورد علاقه اش، که چند شوهری یک زن است، تعریف میکند این
یعنی انحراف از دین، این یعنی لباس ایمانش در حال از بین رفتن است و وقتی
لباس ایمان (حیا) از بین برود به قول انبیاء هر چه می خواهی انجام ده(1)
دروغ، زنا،قتل،تهمت،دزدی.
و این بی حیایی است که انسان ها را به نقطه ای می رساند که می شوند خاندان بنی امیه که امام رضا علیه السلام درموردشان می فرماید:
بیحیاتر
از آنها نداریم (2)که نمونه بی حیای آنان را در کشتن فرزندان پیامبر و
کشیدن چادر از سر زنان در صحرای کربلا میتوان مشاهده کرد.
پس مواظب لباس ایمانت باش که اگر از بین برود بنا به فرموده آخرین بازمانده عاشورا امام باقر علیه السلام ایمانت هم از بین می رود.
==============================
(1)بحارالأنوار، ج68، ص333
(2)بحارالأنوار، ج68، ص335
(3)تحف العقول، ترجمه جعفری،ص278