شما جنس مرغوب را در کادو مى پیچید، روى تلویزیون پارچه مى اندازید،
کتاب قیمتى را جلد مى کنید، طلا و جواهرات را ساده در دسترس قرار نمى دهید.
بنابر این جلد وحجاب نشانه ارزش است.
خداوند براى چشم که ظریف است و خطرات آنرا تهدید مى کند،
حجاب قرار داده حجاب باعث تمرکز فکر مردان که بخش عمده تولید جامعه به دست آنان است مى گردد.
در کشورهایى که بى حجاب است نظام خانواده از هم گسسته و آمار طلاق غوغا مى کند.
اسلام به خاطر حفظ حیا، کرامت و جلال ، جلوگیرى از تشتّت و هوسبازى و گسستن نظام خانواده حجاب را واجب فرموده.
باید دانست که حجاب مانع تولید نیست ، بزرگترین صادرات ایران بعد از نفت ، قالى است که تولیدش به دست زنان با حجاب است.
حجاب مانع تحصیل نیست صدها هزار دانشمند زن در کشور اسلامى ایران شاهد این ادعّاست حجاب آرم جمهورى اسلامى ایران است.
دنیا انقلاب اسلامى ایران را باحجاب بانوان مى شناسد و ابرقدرتها از این نشانه پرارزش انقلاب آنقدر هراس دارند که چند دختر مسلمان را با پوشش اسلامى بر سر درس تحمل نمى کنند.
کشف حجاب اخلاقی و عقیدتی در جنبش سبز
واقعیت آن است که کشف حجاب ظاهری نمایانگر و علامت کشف حجاب بزرگتر در اخلاقیات و باور هاست. نشان از تجدید نظرطلبی در اصل اسلام است و ارتباطی با حوادث سیاسی ندارد.
مگر حوادث بعد از انتخابات و اعتراض به تقلب چه ارتباطی با دست شستن از قیودات مذهبی آن هم از نوع فردی می تواند داشته باشد؟ حجاب و سایر قیودات مذهبی چیزی نیست که در سالهای بعد از انقلاب بوجود آمده باشد. اینها دستور صریح قرآن و مطابق با سنت نبوی است که پانزده قرن پیش مسلمانان را مکلف به آن کرده است. حال چه شده است که یک حادثه سیاسی باعث می شود افراد دست از تقیدات دینی خود بکشند؟
به نظر نگارنده، در این کشف حجاب، زنان مکشفه اندکی مظلوم واقع شده اند! مردان مقید به حجاب ظاهری نیستند. لذا ما مردی را نمی بینیم که متهم به کشف حجاب شده باشد. مردها ممکن است بسیار بریده تر از اسلام باشند، ولی ظاهر آنها چیزی را نشان نمی دهد. ولی واقعیت آن است که حجاب در اسلام معنای وسیعتری از حجاب ظاهری خانمها دارد. دکتر شریعتی در وصیتنامه خود می گوید: شرافت مرد همچون بکارت یک زن است . اگر یک بار لکه دار شد دیگر هیچ چیز جبرانش را نمی تواند. در سالهای اخیر، مخملباف "توبه نصوح" ساز، بدن کاملا عریان یک زن را در فیلم فریاد مورچه ها نمایش می دهد. محسن سازگارا بدون احساس شرم، با جرج بوش برای مقابله با ایران رسما همکاری می کند.
واقعیت آن است که کشف حجاب ظاهری نمایانگر و علامت کشف حجاب بزرگتر در اخلاقیات و باور هاست. نشان از تجدید نظرطلبی در اصل اسلام است و ارتباطی با حوادث سیاسی ندارد. حوادث سیاسی فقط بهانه را برای اینگونه افراد فراهم می کند تا تناقض رفتاری خود را با گذشته رفع و رجوع کنند. آن خانم که جلوی دوربین کشف حجاب کرد در توجیه کار خود گفت که این کار را برای اعتراض به وضع موجود انجام می دهد! این چه کاری است و چه توجیهی دارد که فردی برای مسائل سیاسی، آخرت خود را خراب کند. مگر آنکه قبول کنیم اصلا اعتقادی به آخرت و روز جزا از ابتدا وجود نداشته است.
تذکر این نکته ضروری است که اصل بی حجاب بودن انسان را از جرگه انسانهای سلیم النفس خارج نمی کند. در کشورهای غربی زنان بی حجاب هستند و بعضا خانواده دارند و بدون مشکل خاصی به زندگی خود ادامه می دهند. ممکن است این اشکال به بحث وارد شود که صرف بی حجاب شدن دلیلی بر منحرف شدن نیست. حداکثر آنکه فرد تازه مکشفه کسی می شود مانند زنان دیگر در جامعه غربی. در ثانی مگر فرد مکشفه دست از عقاید دینی خود و اعتقاد به خدا کشیده است؟
در پاسخ به این اشکال، باید به نکات زیر توجه کنیم:
1. زنان بی حجاب در کشورهای غربی مطابق با فرهنگ خود زندگی می کنند. هنوز توجیه و استدلال کافی برای ضرورت حجاب ندارند. این افراد پرچم مخالفت با حجاب را هم بلند نکرده اند.
2. زن مسلمانی که در مقابل تلویزیون حجاب خود را بر می دارد، در واقع اعلام می کند من از اینکه مدتی حجاب داشته ام پشیمانم. خطر این امر برای تبلیغ بی دینی به مراتب بیشتر از زنی است که طبق فرهنگ خود عمل کرده و بی حجاب است. آن یکی به جنگ با فرهنگ خود برخاسته و این یکی مطابق فرهنگ خود عمل می کند. قرآن کریم در باره کسانی که صبح ایمان می آورند و شب کافر می شوند، می فرماید آنها برای جلوگیری از دیندار شدن مردم دیگر دست به اینکار می زنند.
3. اخیرا مراجع عظام و متدینین از رواج بدحجابی و حتی بی حجابی در جامعه نگران هستند. آیا همزمانی این مسئله با حوادث بعد از انتخابات تصادفی است؟ وقتی اشخاص ناآگاه و ضعیف الایمان آن خانم قبلا چادری را که در صدای آمریکا حجاب از سر بر می دارد را می بینند، بطور طبیعی همان ته مانده حجاب ضعیف خود را هم دور می ریزند. وقتی خانم حقیقت جوی محجبه به زنان بی حجاب افتخار می کند، آیا می توان از هواداران جنبش سبز انتظار خودنگهداری داشت؟
در فیلمهای تبلیغات انتخاباتی، خانمی که به توصیف همسرش روشنفکرترین زن ایران و قرآن پژوه است، از میان خیل عظیم زنان فرهیخته ایران؛ خانمی را به عنوان مبلغ تبلیغاتی کاندیدای مورد نظر خود استفاده می کند که علنا در جشنواره های خارجی بی حجاب است و مشکل سینمای ایران را حذف سکس و شراب و اینکه آدم در سینمای ایران اختیار تن خود را ندارد، می داند. آیا می توان باور کرد انتخاب این فرد به عنوان زن نمونه و ساختن فیلم تبلیعاتی انتخاباتی با کمک او فقط یک حادثه است؟ آیا آنها طرز فکر او را نمی شناسند. چگونه از میان میلیونها بانوی فرهیخته و دانشمند، هنرمند متعهد، متدین و روشنفکر ایران، ایشان انتخاب می شود؟
امیرالمومنین می فرماید: فاعل الشر، شر منه. انجام دهنده کار بد، از کار بدش بدتر است. این بدان معناست که فقط مقداری از بدیهای فرد فاسد فرصت بروز پیدا می کند. وگرنه باطن او بسیار بدتر از آن چیزی است که نشان می دهد. رفتار انسان مانند تکه ای کوچک از کوه یخی شخصیت اوست که از آب بیرون آمده و قسمت اعظم آن زیر آب است و دیده نمی شود.
باید گفت عناصر تجدیدنظر طلب با کشف حجاب ایدئولوژیک در سالهای بعد از انقلاب زمینه را برای کشف حجاب اخلاقی و در نهایت کشف حجاب ظاهری فراهم کردند. مسئله و اعتراضات این گروه نه فقط تقلب در انتخابات نیست، حتی مخالفت با ولایت مطلقه فقیه هم نیست. مسئله اصلی دین و دینداری است. وگرنه کدام دینداری راضی به عدم دخالت دین در سیاست است. سیاست قرار است تمام تصمیم گیریهای کلان کشور مدیریت کند. این تصمیم گیریها دین و دنیای مردم را تحت تاثیر قرار می دهد. آیا می توان این تصمیم گیریها را به عده ای سیاسیون بی تقوا و بندباز سپرد و دین را از دخالت برحذر داشت؟ آیا حذف دین از سیاست و اجتماع به معنای مخالفت با اصل دین نیست؟
تجدید نظر طلبی ایدئولوژیک باعث انحرافات و کجرویهای اخلاقی و رفتاری در جنبش اصلاح طلبی شده است. جنبش اصلاح طلبی با نظریه اصلاح در دین کار خود را شروع کرد ولی در عمل به بی بند و باری اخلاقی دچار گردید. جنبش سبز شکل استحاله شده و ضد دین همان اصلاح طلبی دهه هفتاد است. سران اصلاح طلب نه فقط کجرویهای اخلاقی را در جنبش سبز تقبیح نمی کنند بلکه با ادعای قرائت رحمانی از دین و تساهل و تسامح سعی در تزدیک کردن خود به عناصر بی دین و ضد دین دارند.
سال گذشته در لندن از نزدیک کسانی را که در تظاهرات از جنبش سبز حمایت می کردند مشاهده می کردم. متاسفانه در این تظاهرات چیزی که نایاب بود ادب و منش ایرانی بود. استفاده از کلمات رکیک و پوشش نامناسب حتی در مقایسه با افراد بومی این کشور از مشخصه های شرکت کنندگان این تظاهرات بود. روزی به شوخی به فرد صادقی که هوادار جنبش سبز بود، گفتم شنیدم شایع شده تو هماهنگ کننده این تظاهرات هستی. او که فردی متدین بود بسیار ناراحت شد و گفت اینها همه منافق هستند و دین و ایمان سرشان نمی شود.
جریان اصلاح طلبی نه فقط نتوانست اصلاحی را در دین بوجود آورد بلکه بی دینی و عدم تقید به ضروریات دین را در هواداران خود نهادینه ساخت. کشف حجاب بعضی زنان، ترک نماز؛ روزه خواری عمدی در تظاهرات روز قدس، استفاده از ماهواره های آنچنانی، از بین رفتن قبح همکاری و حقوق بگیری از سازمانهای جاسوسی بیگانه برای ضدیت با وطن از ثمرات کشف حجاب اخلاقی و عقیدتی در جنبش سبز است.
با این توصیفات آیا می توان ادعای خط امامی و مسلمان بودن آنها را باور کرد؟
من یک تار از موهام بیاد بیرون حرامه؟ نه. توی کدوم روایت گفته شده یک تار مو حرامه!
2 تا چی ؟
3 تا چی؟
اصلا بحث کمیت مطرح نیست. بحث اینکه تو یک تار مو یا 2 تار از موهات بیرون باشه نیست. نمیشه با این قضیه کمی و ریاضی برخورد کرد. بحث آثاری هست که این کار میذاره. داریم در مورد انسان صحبت می کنیم. اگه درک کنیم که طبق ایده و آرمانی رفتار میکنیم که برای انسان برنامه عملی داره و قراره همه چیز در خدمت رشد انسان قرار بگیره دیگه این مته به خشخاش گذاشتن ها معنا نداره. حجاب در اسلام بعنوان حمایت از زن و حمایت از احترام به زن مطرح شد. یعنی وقتی زنان مسلمان وارد جامعه میشوند نباید مردان به آنها نگاهی بکنند که این نگاه حالت جنسی داشته باشه. مسائل مربوط به امور جنسی برای حریم خصوصی و داخل خانواده است ؛ نه برای خیابان و پارک و دانشگاه. دو نفری که با هم صحبت می کنند به جنسیت طرف مقابل هم توجه دارند و زن مسلمان میخواد وقتی وارد جامعه میشه تمام توجه اطرافیان به انسانیت او باشه نه جنسیتش. بیرون از خانواده همه ما انسان هستیم؛ نه زنیم و نه مردیم. نباید بگونه ای بیایم بیرون که زن بودن یا مردن بودن ما برجسته بشه؛
بلکه انسان بودن ما مقدمه.
برهنه شدن زنان در خیابان و عرصه عمومی به نفع زن نیست به نفع مردهاست. مردانی که اخلاق ندارند و فقط به دنبال لذت خودشان هستند که کم هم نیستند.
زنان محجبه با حجاب وارد جامعه میشوند زیرا درک کرده اند که کالای تجاری نیستند.
یک داستان
دوستی از فرنگ برگشته بود ایران. بعد از یکی دو روز رفت تو خیابونای شهر گشتی بزنه و تجدید خاطره کنه. اما یه چیز به شدت اون رو شگفت زده کرده بود:
گفت: یعنی این همه زن روسپی تو خیابونای شهر فراوونه ؟! چقدر وضع مملکت خراب شده !
گفتم: اینقدرا هم که تو میگی خراب نیست؛ چرا همچین حرفی میزنی؟
گفت: مثلا این پوتین ها و کفش های پاشنه بلندی که پوشیدن!
گفتم: چه ربطی داره؟
گفت: آخه کفش هایی که این دخترا پوشیدن توی اروپا مخصوص زنای روسپی هستش و این کفش های پاشنه بلند به نوعی معرف کار اونها هست. این پوتین و کفش ها بخاطر ساختاری که دارن منجر به نوعی طرز راه رفتن میشن که چنین تلقی رو در فرد بیننده ایجاد میکنه.
گفتم: آخه این دخترا که خیلی هاشون چنین نیتی ندارن؛ یا بخاطر زیبایی می پوشن یا بخاطر مد !
گفت: اون مردی که ظاهر این دختر رو میبینه کاری به باطنش نداره و نیت و دل پاک اون دختر براش هیچ اهمیتی نداره. قبل از اینکه صحبتی بین اونا رد و بدل شده باشه، تیپ و ظاهر اون دختر پیام خودش رو رسونده ...! اصلا خود تولید کننده این کفش و پوتین ها کاربری جنسشون رو با اسمی که روش گذاشتن تعیین کردن.
گفتم: مگه این پوتین ها اسم خاصی دارن؟
گفت: Fu** Me Boots
دیگه حرفی برای گفتن نداشتم و سعی کردم بحثو عوض کنم. فقط دلم از این همه بی فکری و ناآگاهی و البته پاکی دخترای شهر سوخت.
پیش خودم گفتم این که فقط یه پوتین خشک و خالیه؛ پس منظور تولید کنندگان این مانتو های تنگ و کوتاه و چسبان و نازک چیه؟ میخوان دخترای مارو به کجا بکشونن؟