محشر پر از هیاهو بود و زن در اضطراب.
بی مقدمه فریاد کشید:
خدایا! خودت مرا زیبا آفریدی، خودت مرا آراستی و جلوه دادی،
همین ها بود که دام زندگی ام شد...
حرفش تمام نشده بود که مریم را آوردند؛ مریم مقدس.
تا نگاهش کرد، از زیبایی اش مبهوت شد و از عفتش غرق در خجالت.
دیگر حرفی برای گفتن نداشت...
وقتی به فلسفه و ریشه ی بی حجابی مینگریم، میبینیم، حجاب از عوامل خوشبختی است و موجب سلامتی روحی و روانی و تکامل فرد و جامعه میگردد و برهنگی و بدحجابی، سقوط و انحطاط معنوی و فکری و پیامدهای شوم بیماری روانی و در نهایت جسمی را به ارمغان میآورد.
گوهر شرم و حیا در صدف وجود زن نهفته است، لذا زنان نباید از جسم و ظاهر جسمانی خود به عنوان کالایی شهوت انگیز استفاده کنند و چشم های هرزه را به خود متوجه نمایند.
علل و عوامل مختلفی در بی حجابی نقش دارند که به مهمترین آنها عبارتند از:
بی شک در وجود انسان، غرائض و امیال گوناگونی است که همه ی آنها برای ادامه ی حیات او ضرورت دارد. هواپرستی سرچشمه غفلت و بی خبری است برخی زنان به خاطر هوی و هوس خویش به فکر تنوع لباس، آرایش و خودنمایی در جامعه می پردازند، تا اینکه خود را به هر مردی ارائه کنند. آنها بجز شیک پوشی، خودنمایی، لذت جویی، خوشگذرانی، به چیز دیگری نمی اندیشند و بهترین اوقات زندگی خود را به قدم زدن در کوچه و خیابان ها و پارک ها و میهمانی های مفسده انگیز می گذرانند،خلاصه آنجا که هواپرستی و بی حجابی است نه پای دین در میان است و نه پای عقل، در آنجا چیزی جز بدبختی و بلا نیست، در آنجا چیزی جز بیچارگی و شقاوت و فساد نخواهد بود.
ادامه مطلب ...خدمه
آستانه که در میان آنها افراد قوی بنیه هم مشاهده می شدند، از راه رسیدند و
جمعیت را از آن محدوده دور کردند و وعده دادند که ما خودمان مسأله را حل
خواهیم کرد
عید نوروز سال 1306ه.ش مصادف با 27 رمضانالمبارک سال 1346ه.ق بود. زوّار بسیارى از نقاط گوناگون به سوى شهر قم روى آورده بودند تا هنگام تحویل سال در حرم حضرت فاطمه معصومه(س) باشند.در این میان، اعضاى خانواده رضاخان به قم آمدند و در غرفه بالاى ایوان آیینه، بدون حجاب نشستند و بدین گونه حرمت آن آستان باقداست و نیز چنان اجتماع باشکوهى را آن هم در ماه مبارک رمضان پاس نداشتند.
سالی که اواخر ماه مبارک رمضان مقارن با تحویل سال شمسی و نوروز بود، مرحوم بافقی، در شبهای ماه مبارک، مراسم دعا و نیایش در مسجد بالاسر حضرت معصومه(س) داشتند که در این مراسم، افراد متدیّن و مقدس شرکت می کردند. در شبی که مقارن با تحویل سال نو بود، در غرفه های بالای حرم که حجم کوچکی داشت، زنان مکشفه ای ظاهر شدند که می گفتند از خاندان رضا خان هستند. مردم با دیدن این منظره به شدت ناراحت شدند و در مقام اعتراض، به افرادی همچون حاج شیخ محمد تقی مراجعه کردند و ماجرا را با ایشان در میان گذاشتند. ایشان مورد علاقه مرحوم حاج شیخ عبدالکریم بود و برخی از کارها ی حاج شیخ را انجام می داد. مرحوم بافقی تحقیق کردند تا ببینند آیا این قضیه صحت دارد یا خیر؟ دیدند که آری. لذا به همه مردم حتی آنها که از حضور زنان مزبور اطلاع نداشتند، خبر دادند که در حرم حضرت معصومه(س) چنین وضعیتی حاکم است. در این حال،سیدی معمم به نام آقای ناظم که اهل تهران بود، بر فراز منبری که در صحن طلا قرار داشت رفت و مراتب اعتراض خود را از این وضعیت اعلام کرد. مردم، همه در جنب و جوش بودند تا در این مورد کاری بکنند برخی از افراد معتقد بودند که موقع تحویل سال است، وقت خشم و ناراحتی نیست. برخی دیگر اعتقاد داشتند که زنان مزبور، از خانواده رضاخان نیستند، بلکه زنان دیگری هستند که وادار به این کار شده اند. به هر تقدیر، تصمیم گرفته شد که از این امر جلوگیری شود. لذا جمعیت حاضر که من هم جزو ایشان بودم، به سمت پله ای که به غرفه های مزبور منتهی می شد، حرکت کردیم. موقعیت پله ها دقیقاً بین ایوان آئینه و صحن طباطبایی بود. البته این صحن در حال حاضر مسقف شده است، ولی قبلاً فاقد سقف بود و احکام مسجد را نداشت و آقا زاده، حاج آقا حسین قمی بانی شدند تا آنجا مسقف شود. می دانید که بعد از ارتحال آقا سید ابوالحسن، سه مرجع که هر سه دارای پسوند طباطبایی بودند، مطرح شدند: یکی حاج آقا حسین بروجردی طباطبایی، دیگری آقای حکیم طباطبایی و سومی حاج آقا حسین قمی طباطبایی. روی همین اعتبار صحنی را که فرزند حاج آقا حسین، سقف دار نمودند، به نام مسجد طباطبایی می خوانند.
منبع: خاطرات آیت الله سید حسین بُدَلا، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی،صص122-123
برگرفته از سایت تبیان
یک
واقعیت است که امروزه یکی از خلأ هایی که در دنیای غرب وجود دارد، مسئله ی
عشق واقعی و پیدا کردن آن است. اندیشمندان اروپایی زیاد به این نکته تاکید
کرده اند که « اولین قربانی آزادی و بی بند و باری امروز زنان و مردان،
شور و احساسات شدید و عشق عالی است.»
در
جهان امروز هرگز عشق هایی از نوع عشق های شرقی و باستانی مثل لیلی و
مجنون، خسرو و شیرین بوجود نمی آید. این داستان ها بیان کننده ی واقعیت های
اجتماعی است که در آن زمان ها و در کشور های شرقی وجود داشته است.
از
این داستان ها می توان فهمید که زن بر اثر دور نگه داشتن خود از دسترسی
آسان مردان، پایه های خود را تا کجا بالا برده است! قطعا درک زن از این
حقیقت که دور بودن باعث شیفتگی بیشتر نسبت به او می شود؛ در تمایل او به
پوشش بدن خود و مخفی کردن خود به صورت یک راز، تاثیر فراوان داشته است. [1]
لمبروزو
روانشناس معروف ایتالیایی، در این مورد سخن زیبایی دارد. او می گوید: «
بدون شک منشأ حجب و حیای زن را در عشق و علاقه می توان یافت؛ چه اینکه زن
وقتی مرد را به خویش علاقه مند و خود را نسبت به او متمایل دید، منظور اصلی
خودنمایی و جلوه گری از بین می رود و چون توسعه محیط اجتماعی زن، فقط به
منظور تمرکز تمایلات درونی او به شخص واحد است، پس در نتیجه، هنگامی که در
این راه توفیق یافت؛ دیگر احتیاجی به آلات فریبنده و مصنوعی نخواهد داشت.
چنانچه مشاهده می شود، زنانی که به شوهر و فرزندان خود علاقه مند هستند،
بکلی از این عالم دور هستند. و اگر زنی دیده شود که راه دیگری را پیش گرفته
است، فقط به این جهت است که پاسخ احساسات درونی خویش را نزد همسر خود
نیافته اند؛ زیرا وقتی که زن علاقه مند گردید، دیگر حاضر به جلب توجه
دیگران نخواهد بود.»[2]
منابع:
[1]. اقتباس از مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج 19 ص 414
[2]. کتاب: روح زن، جینا لمبروزو، ص 44 و 45
تا توانی پا منه اندر فراق*** ابغض الاشیاء عندی الطلاق
رسول خدا صلی الله علیه و آله مى فرماید:
«ما أحل الله شیئاً أبغضَ إلیهِ من الطلاق» [1]
درست است که خدا طلاق را حلال کرده و اجازه داده است، اما با اینکه اجازه داده، هیچ چیزی را در امور حلال به اندازه طلاق نفرت ندارد.
«إن الله یبغُضُ کُلَّ مطلاقٍ ذَوَّاق» [2]
خدا دشمن آن انسانی است که خیلی طلاق در زندگی اش هست و زن را بازیچه شهوات خودش قرار داده. دو سال با این است و طلاقش می دهد. سه سال با یکی دیگر مى رود، چهار سال با یکی دیگر، اصلاً این موجود کارش این است. علامت او این است که مبغوض خداست و درهای رحمت الهی به روى او بسته است.
اگر
بی حجابی رواج پیدا کند، کم کم بنیاد خانواده ها متزلزل شده و منجر به
طلاق خواهد شد. طلاق در جامعه، آثار مخرب و زیان بار فراوانی دارد، آسیب
هایی که برای زنان دارد، بچه های چنین خانواده هایی و ... .
به نوشته
مجله ی Newsweek :« با وجودی که پس از طلاق؛ زن آمریکایی خود را آزاد تر از
قبل حس می کند، ولی مطلقه های آمریکایی چه جوان و چه میانسال، شادکام
نیستند و این نا شادی را می توان از میزان روز افزون مراجعات زنان به
روانکاو و روانشناس؛ یا از پناه بردن به الکل و یا افزایش سطح خودکشی در
میان آنان دریافت. از هر چهار زن مطلقه، یکی الکلی می شود و میزان خودکشی
در میان آنها سه برابر زنان شوهر دار است.[3]
این آمار ها بخوبی اثبات
می کند که با سست شدن بنیان خانواده ها که تا حدودی میتواند ناشی از
خودنمایی و بی حجابی زن ها باشد، بیشترین زیان آن متوجه خود زنان است و
خودشان اولین قربانیان این پدیده هستند. آیا جلوگیری از افزایش آمار طلاق و
فرزندان طلاق، دلیل خوبی برای ترویج فرهنگ حجاب در جامعه نیست! اگر کسی
نظری غیر از این دارد، بگــــوید!!
منابع:
[1] . سنن ابی داود ، کتاب الطلاق ، ح 1863
[2] . جامع أحادیث الشیعة - السید البروجردی - ج 22 - ص2
[3] . مجله زن روز، شماره