آنچه در ادامه می خوانید عناوین و دلایلی برای بدحجابی و بی حجابی ست. در پست های بعدی به تفصیل بیشتری در مورد هریک از این علل خواهیم پرداخت.
گوهر شرم و حیا در صدف وجود زن نهفته است، لذا زنان نباید از جسم و ظاهر جسمانی خود به عنوان کالایی شهووت انگیز، استفاده کنند و چشم های هرزه را به خود متوجه نمایند. اینکه می بینیم عده ای اززنان شخصیت انسانی خود را متزلزل نموده و جسم خود را به گونه ای شهوت انگیز در معرض دید دیگران قرار می دهند، علل و عوامل مختلفی دارد از جمله اینکه :
ادامه مطلب ...فایل پیوستی مجموعه ای از پوسترهای بسیار زیبا پیرامون حجاب و عفاف تحت عنوان نمایشگاه حجاب و عفاف است که علاقمندان می توانندجهت استفاده از این نرم افزار به همراه راهنما ،آن را دانلود نمایند.
ادامه مطلب ...پوشش یکی از شئون
انسانی است و این شأن انسان به خصوصیات متفاوت فردی، اجتماعی وی مربوط می
شود و می توان گفت که لباس پرچم وجود آدمی است که از اعتقادات و فرهنگ و
آداب و رسوم وی سخن می گوید.
قرآن، مبحث پوشش را در لابلای آیاتی که پیرامون آفرینش انسان اولیه «حضرت آدم» آورده است و آن را به عنوان نعمت الهی از طرف خدا معرفی می کند «یا بنی آدم قد انزلنا علیکم لباساً...» و به خاطر همین اهمیت لباس است که شیطان با وسوسه هایش می خواهد آن را از تن ارزشمند انسان بکند و جدا کند و اگر در این زمینه موفق نشد تلاش می کند تا انسان از مسیر اصلی استفاده صحیح از لباس منحرف شود و راه افراط و تفریط را بپیماید. سفارش و تأکید قرآن و روایات به استفاده صحیح از این وسیله، به ما یادآوری می کند که شکر نعمت لباس به استفاده صحیح و مناسب از آن نعمت است تا زمینه رشد شخصیت فردی و اجتماعی انسان را فراهم کند و تأثیر پوشش صحیح را برآرامش و امنیت بیان نماید.
روایات به این نکته اشاره دارند که لباس، نماد و سمبل اعتقاد انسان است و زبان گویای اوست که از سردرون انسان، پرده برمی دارد و حتی نسبت به جنس و رنگ و شکل لباس حساسیت نشان می دهد و رهنمود ارایه می نماید تا ما به اهمیت لباس و پوشش برای انسان پی برده و بدانیم که انسان با پوشیدن لباس، نشانه ها و نمادهای فرهنگی و اعتقادی خود را به نمایش می گذارد.
با این مقدمه روشن شد نوع پوشش ما در واقع نمادی از پایبندی ما به ارزشهای اخلاقی است. در اسلام به تفصیل در مورد پوشش و حجاب و لباس سخن گفته شده است که در کتابهایی که در مورد آداب اسلامی است میتوانید آنها را ملاحظه کنید.
ادامه مطلب ...قرآن کریم پایه واساس تقرب به پروردگار را تقوای الهی بیان نموده است. تقوای الهی در جامعه برقرار نمیگردد مگر با برپایی و استواری امر به معروف و نهی از منکر از جانب تمام افراد آن. « کلکم راع وکلکم مسوول.» همه ما در برابر خدای خود در برابر قرآن ، دین، جامعه و در برابر نفس خود تکلیف داریم و دارای مسئولیت. انسان در این حوزهها موفق نمیگردد مگر با تقوای الهی. تقوای الهی هم رعایت نمیشود مگر با امر به معروف و نهی از منکر در همه ابعاد زندگی انسان. از این رو لازم و ضروری است تا با تقوای فردی و جمعی قدم اول را در راستای سالمسازی محیط کار برداشته و با رعایت امر به معروف و نهی از منکر راه را برای پیشبرد اهداف عالیه نظام اسلامی هموار سازیم.
اما باید دانست که زمینه رفتارهای ناهنجار در محیطهایی که زن و مرد بهطور مختلط در آن کار میکنند فراهمتر بوده و میتواند تمام سطوح سازمان را گرفتار مسائل گوناگون نماید. مسائلی که کمتر کسی به آن توجه داشته و گویا برای این درد تا کنون دارویی نیافتهایم. پس از بررسی و آسیبشناسی این موضوع ومتاسفانه وجود برخی مصادیق و مسائلی که منجر به رفتارهای غیر اخلاقی در محیط کار شده، ما را بر آن داشت تا نوشتهای در قالب داستانی تخیلی- واقعی از نگاهی خواهرانه را به رشته تحریر در آوریم. این داستان میتواند توجه ما را به مسائلی جلب نماید که ممکن است تا بهحال حتی در مورد آن نیز فکر نکرده و یا دیدهایم اما بیتوجه از کنار آن گذشته باشیم. باید دانست که عدم توجه به این امر میتواند زمینه هرگونه فساد را در محیط کار ایجاد نماید. باشد تا با رعایت تقوای فردی و جمعی، محیطی سالم بر پایه اخلاق اسلامی و رفتار دینی برای نیل به اهداف والای انسانی داشته باشیم. انشاء الله.
متن حاضر برای اینکه از تاثیرگذاری بیشتری برخوردار باشد به زبان محاورهای نوشته شده است.
روزی که رئیس اداره ، محل کارم رونشون میداد، از اینکه در کنار چند مرد باشم عرق سردی رو پیشونیم نشست. سلام کردم و یه راست پشت میز نشستم. اما حیایی که تو چشم داشتم به خودم اجازه نگاه کردن به اطراف رو ندادم. به کاری که بهم سپرده بودن پرداختم. توی اتاق همه راحت با همدیگه حرف میزدن. گاهی با اسم کوچیک همدیگرو صدا میزدن. فضایی صمیمی بود. گاهی گلههایی از همدیگه میکردن و جرو بحثی میشد، اما چند دقیقه بعد کنار هم چای میخوردن.
چند روزی به همین وضعیت گذشت. بعد احساس کردم میتونم به اطرافم نگاهی بندازم. هرکسی کار خودشو انجام میداد. از اینکه میدیدم کسی حواسش به دیگری نیست، احساس خوبی بهم دست میداد. بعد مدتی تونستم کمی راحتتر اما با حیایی مرموز سئوالات کاری رو از برادرای همکار بپرسم. اما همش موقع پرسیدن سرم پایین بود و به کاغذ نگاه میکردم. به مرور این وضعیت حالت عادی پیدا کرد. تکرار ارتباط کاری در دراز مدت، رنگ حیای اولیه رو کمرنگ میکنه. این از طبیعت کار توی یه مکانه. اونارو برادرای قابل اطمینان و متقابلا منو خواهری قابل اعتماد میدونستن.
ادامه مطلب ...این مطلبی که می نویسم، از یکی از دوستانم شنیدم که به واسطه دوستش تعریف می کند، جالب است، لطفاً بخوانید:
ردیف دوم اتوبوس خط واحد نشسته بودم، که اتوبوس در ایستگاه روبروش ایستاد تا مسافرسوار کنه، صندلی جلو یه خانم و آقا نشسته بودند، که ظاهر خانم با اون وضع بد حجابش، بد جوری تو ذوق میزد. در همین حال یه پسر جوون از پله ها اومد بالا و با دیدن اون خانم، رو به مردش گفت: عجب همسر زیبا و خوش لباسی دارید، واقعاً خوشکل هستند...(!)
گفتن این حرف از طرف پسر همانا و دست به یقه شدن و بالا رفتن مشت همان، اونهایی که این حرف رو شنیده بودند، به شدت شوکه شدند. قبل از اینکه اتفاق فیزیکی خاصی بیفته، پسر به مرد گفت: مگه خانمت رو برای من و امثال من اینجوری آماده نکردی ؟ همه تو دلشون زیبایی خانمت رو تحسین می کنند، من فقط بهتون صادقانه گفتم، اگه می خواستی چشمم ایشون رو نگیره باید آرایش ایشون رو محدود می کردی به خونه. با گفتن این حرف انگار همه چی آروم شد، و مرد سر جاش ساکت و آروم نشست...
***
معتقدم تمام و یا 99 درصد از زنان و دختران بی حجاب جامعه ما که با سر و وضع جلف و مفسده انگیز پا به خیابان می گذارند، با رضایت شوهرانشان، پدران و مردان مربوطه به آنهاست. شاید عده ای هم بدون رضایت مرد خود (همسر، پدر، برادر) و بر خلاف غیرت مردشان این کار را می کنند، ولی این گناه باز هم تا حدودی گردن مرد را می گیرد، چون به هر حال فاکتورهایی هست که بشود زن را به کار اشتباهش مواخذه و متنبه کرد.
وقتی برخورد با بد حجابی و بی حجابی از سوی پلیس در جامعه و مخصوصاً شهرهای بزرگ با آن حواشی شروع شد، با خود فکر می کردم، اگر می شد قانونی تصویب کرد که، به جای جمع آوری این زنان با آن وضع از سطح جامعه، مردانشان را می گرفتند و در مورد آنها اعمال قانون می کردند، شاید مدت ها پیشتر این معضل از سطح جامعه رفع شده بود.
و من گاهی تعجب می کنم، مردی اینگونه ناموسش را به خیابان می آورد، و اینگونه دست در دست ناموسش و شانه به شانه او در جامعه حرکت می کند، در حالی که چشم های زیادی، و نه به بزرگواری و مقام و منزلت ناموسش، بلکه شهوانی و شیطانی به او خیره شده است و فکر هایشان که دیگر...(!؟)
ادامه مطلب ...ای اباذر! آیا دوست داری وارد بهشت شوی؟ [اباذر می-گوید] عرض کردم: بله پدرم به فدایت. فرمود: آرزو را کوتاه و مرگ را در پیش چشمانت قرار ده و از خدا آن طور که باید شرم نما. عرض کردم: یا رسول الله! ما همگی از خدا شرم می کنیم. فرمود: شرم کردن آن گونه نیست و لکن شرم کردن از خدا] آن است که] درون قبرها و پوسیدن [در آن] را فراموش نکنی.
حیا، انگیزه ای برای رعایت احکام اخلاقی است. حیا، عاملی برای ممانعت از اعمال سوء و حتی بیشتر از آن، عاملی است برای جلوگیری از موقعیت هایی که در آن فرصتی برای ارتکاب به گناه به وجود می آید. در حالی که شرم و احساس گناه، حالت هایی هستند که پس از ارتکاب به گناه به وجود می آیند. در فرهنگ اسلامی، «حیا» احساسی است همچون احساس نگهبان حرم؛ حرمی که در صورت غفلت، آلوده می شود.
در روایات، این منزلت در بین صفات اخلاقی ارثی هستند ولی برخی صفات، اکتسابی است و جنبه ارثی بودن آنها کم رنگ است. ویل دورانت در زمینه جنبه اکتسابی حیا، می گوید: «حیا امری غریزی نیست، بلکه اکتسابی است. زنان دریافتند که دست و دل بازی، مایه طعن و تحقیر است و این امر را به دختران خود یاد دادند. مرد جوان به دنبال چشمان پر از حیاست و بی آنکه بداند، حس می کند که این خودداری ظریفانه از یک لطف و دقت عالی خبر می دهد...»
ادامه مطلب ...