حجاب و عفاف

حفظ حجاب به زن کمک میکند تا بتواند به آن رتبه معنوی عالی خود برسد. «مقام معظم رهبری»

حجاب و عفاف

حفظ حجاب به زن کمک میکند تا بتواند به آن رتبه معنوی عالی خود برسد. «مقام معظم رهبری»

فلسفه حجاب (6)


با توجه به مطالب گذشته مشخص شد که فلسفه حجاب و پوشش زن در اسلام چیزی فراتر و بالاتر از ریاضت و رهبانیت مرد، حس حسادت مرد، حقیر بودن زن، عدم امنیت اجتماعی و ... می باشد. شاید برخی از این موارد را بتوان تا حدودی دارای تاثیر در تشریع حجاب دانست، امّا این  عقیده در نگاه اجمالی و اولیه به نظر می رسد و با تأمل و دقت نظر در وضع قانون حجاب و روایات معصومین علیهم السلام، امر دیگری نمایان می شود و آن " بالا بردن ارزش و جایگاه زن " است.
زن بنابر وضعیت فیزیولوژیکی که نسبت به مرد دارد، در می یابد که از لحاظ جمسی یارای مقابله با مرد را ندارد و اگر بخواهد در عرصه ی خانه و اجتماع با مرد زور آزمایی نماید، از عهده ی او بر نمی آید و قطعا شکست خواهد خورد. امّا یک نکته ی دیگری در اینجا مشخص و واضح است و آن اینکه مرد یک نقطه ی ضعف بزرگی دارد که خداوند در وجود او نهاده است و او را از این طریق وابسته و محتاج زن کرده است! عشق و عاطفه ای که خداوند در مرد قرار داده است با معشوقیت زن ارضاء و کامل می شود.
وقتی که زن مقام و موقع خود را در برابر مرد یافت و نقطه ضعف مرد را در برابر خود دانست، همانطور که برای به زانو در آوردن مرد، متوسل به زیور و خودآرائی و تجمل می شود تا مرد تصاحب کند ، از سوی دیگرمتوسل به دور نگهداشتن خود از دسترس مرد نیز می شود. زنان دریافته اند که نباید خود را رایگان و در دسترس قرار دهند بلکه باید آتش عشق و طلب مرد را تیزتر کنند و در نتیجه مقام و موقع خود را بالا ببرند .
مولوی ، عارف نازک اندیش و دوربین خودمان مثلی بسیار عالی در این زمینه می آورد ، اول درباره تسلط معنوی زن بر مرد می گوید :

زین للناس حق آراسته است

زانچه حق آراست چون تانند رست

چون پی یسکن الیهاش آفرید

کی تواند آدم از حوا برید

رستم زال ار بود ، وز حمزه بیش

هست در فرمان اسیر زال خویش

آنکه عالم مست گفتارش بدی

کلمینی یا حمیرا می زدی

آنگاه راجع به تأثیر حریم و حائل میان زن و مرد در افزایش قدرت و محبوبیت زن و در بالا بردن مقام او و در گداختن مرد در آتش عشق و سوز ، مثلی لطیف می آورد : آنها را به آب و آتش تشبیه می کند ، می گوید مثل مرد مثل آب است و مثل زن مثل آتش ، اگر حائل از میان آب و آتش برداشته شود آب بر آتش غلبه می کند و آنرا خاموش می سازد ، اما اگر حائل و حاجبی میان آن دو برقرار گردد مثل اینکه آب را در دیگی قرار دهند و آتش در زیر آن دیگ روشن کنند ، آنوقت است که آتش آب را تحت تأثیر خود قرار می دهد ، اندک اندک او را گرم می کند و احیانا جوشش و غلیان در او به وجود می آورد ، تا آنجا که سراسر وجود او را تبدیل به بخار می سازد . می گوید :
آب غالب شد بر آتش از لهیب

زآتش او جوشد چو باشد در " حجیب "

چونکه دیگی حایل آمد آن دو را

نیست کرد آن آب را کردش هوا {1}

  ادامه مطلب ...

بانویی از جنس نور


هجده سال بیشتر نداشت، اما رسید به جایی که خطاب لولا فاطمه...(1) شاملش گردید و انصافا، زیبایی جمال و شکوه انسانی را در کمتر از دو دهه زندگی به نمایش گذاشت، و اگر نبودند مبادی انواری چون پیامبر و علی علیهماالسلام در کنارش از درخشش نور او چشمان جهانیان تاب نمی آورد.
بانویی بود از جنس نور که پیامبر می بویید و می بوسیدش و می فرمود: فاطمه پاره تن من است.(2)
اما چه شده است ما را که با داشتن چنین اسطوره و الگویی بزرگ، باز به دنبال الگوهای پوچ غربی می رویم؟
اسطوره و الگویی که بهترین عمل یک زن را در برهنگی و بی حیایی نمی بیند، بلکه برعکس می فرماید:
بهترین و نیکوترین عمل زنان آن است که (بدون ضرورت) مردان (نامحرم) را نبیند و مردان (نامحرم) نیز آنان را ننگرند.(3) و بهترین و نزدیک ترین حالات یک زن به خداوند را زمانی می داند که در منزل است.(4)
آیا اگر اینگونه عمل می کردیم باز هم دنیا اینقدر در فساد بود؟؟؟
حجاب و عفاف

========================================
(1)بحارالانوار«, ج 15, ص 28; ج 16, ص 406, و ج 57, ص199
(2)کشف الغمه، ص124. کنزل العمال،ج 6 ص 220. صحیح ترمزی،ج2،ص 319
(3)
وسائل الشیعة، شیخ حرعاملی، قم، آل البیت، ج 20، ص 67
(4)
نوادر راوندی، سید فضل الله راوندی، قم، درالکتاب، ص 14

از کوه سخت تر


وقتی وارد خیابان های امروز می شوی و ایمانت را کف دست می گیری، زمین و زمان می خواهند ایمانت را بگیرند و دور بریزند. احساس می کنی مردم برایت دام چیده اند، زمین و زمان دست به دست هم داده اند تا وقتی به خانه بر میگردی، چیزی از ایمانت نمانده باشد تا با خودت بازگردانی.

امام باقر (علیه السلام) زیبا گفتند که « مؤمن از کوه سخت تر است؛ ازکوه کم می شود اما از دین مؤمن چیزی کاسته نمی شود.» (1) واقعا هم همینطور است. توی این خیابان ها باید از کوه هم سخت تر باشی تا بتوانی ایمانت را محکم نگه داری. باید از کوه مقاوم تر باشی تا بتوانی جلوی نگاهت را بگیری، باید از کوه سنگین تر باشی تا رفتارت دلی را نبرد و رفتاری دل تو را با خودش نبرد...

به امید آنکه بتوانیم به رتبه ای از ایمان که امام باقر (علیه السلام) فرمودند برسیم.

 

(1) میزان الحکمه حدیث

فلسفه حجاب (1)


با توجه کردن به احکام حجاب و پوشش در اسلام ، چه از نگاه درون دینی و چه از نگاه برون دینی؛ اولین سوالی که به ذهن می آید، این است که علت و فلسفه داشتن حجاب و پوشش چیست!؟ چرا اسلام انسان ها را به داشتن حجاب امر فرموده است! داشتن حجاب، دارای چه مصلحت و ضرورتی است که از واجبات شمرده شده است؟

از آنجا که آموزه های اسلامی و احکام آن؛ مبتنی بر علت ها و مصالح حقیقی و واقعی است،از این رو پی بردن به این حقایق و دلیل ها، اولا برای محکم تر شدن انگیزه های مسلمانان در رعایت حجاب مفید است و در ثانی برای مقابله با شبهات و ردّ دلیل هایی در مورد حجاب بیان می کنند؛ می تواند کاربرد داشته باشد.


اینکه علت وجود حکم حجاب در میان ادیان و قومیت ها چیست، برخی دلیل هایی را ذکر کرده اند و با مخدوش کردن این ادله، خواسته اند تا این حکم را مردود بداند، که در این گفتار قصد بیان این ادله و بررسی و ارزیابی آنها را داریم تا در نهایت به دلیل و فلسفه ی اصلی وجود حکم حجاب در اسلام با توجه به آیات و روایات برسیم.
(چون بیان تمامی ادله در یک پست، بسیار طولانی می شود؛ این دلایل بطور چند پست بیان خواهد شد.)

فلسفه اول: با پرده نشین کردن زن بدنبال رهبانیت و ریاضت هستیم.

ارائه ی این نظریه از این جهت است که چون زن بزرگترین موضوع خوشی و کامرانی بشر است ، اگر زن و مرد معاشر و محشور با یکدیگر باشند ، خواه ناخواه دنبال لذتجوئی و کامیابی می روند . بنابراین برخی تصور کرده اند که فلسفه ی اینکه در اسلام و تقریبا در ادیان الهی؛ زنان ملزم به رعایت پوشش و حجاب و پرده نشینی هستند، بخاطر این است که در نظر این ادیان، انسان با معاشرت با زن و انس با او، از یاد خداوند غافل می شود و نمی تواند مراحل تقرب و عرفان الی الله را بخوبی بپیماید! از این رو برخی معتقد هستند که کسی که می خواهد به مقام قرب اله برسد باید از اینگونه مسائل کناره گیری کند و از زنان کناره گیری کند. بنابراین دیده می شود که عده ای فقهاء و روحانیون را با این تفکر، نقد می کنند و علت امر بهداشتن حجاب را از طرف ایشان، صرفا بخاطر منافات داشتن با قرب الهی می دانند و چون ضرورتی برای پیمودن مراحل سعادت و ریاضت را در خود نمی بینند، بنابراین داشتن حجاب را نیز ضروری نمی دانند! با اینکه داشتن حجاب در اسلام بخاطر دلیل های فردی – اجتماعی است.

شاید علت اینچنین دیدی نسبت به احکام حجاب و پوشش در اسلام در نظر برخی؛ بودن چنین تفکری در ادیان الهی دیگر مثل یهودیت و مسحیت ( چون کشیش ها بخاطر تقرب به مسیح ازدواج نمی کنند!!) است و همچنین درآیین های شرقی مثل بوداییسم، هندوییسم و .. . به همین خاطر در چنین ادیان و چنین تفکراتی، رسیدن به وضع ظاهری و استعمال عطر و .. و حتی کوتاه کردن مو نیز مذموم شمرده می شود و برای رسیدن به درجات بالاتر باید از ایتگونه مسائل نیز دوری شود.

اما این دلیل (رهبانیت و ریاضت به منظور قرب الهی) نمی تواند دیلی بودن حجاب در اسلام باشد ؛ به چند دلیل:

1 ) در هیچیک ار منابع اسلامی ، فلسفه احکام حجاب و پوشش را، ریاضت و رهبانیت ذکر نشده است.
2 ) روایات اسلامی بسیاری اشاره دارند که اسلام با چنین تفکری ( گوشه نشینی و ریاضت برای رسیدن به مراتب عالی ) مخالفت کرده است. از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده که : « تنظفوا و لا تشبهوا بالیهود » . یعنی نظیف باشید و خودتان را شبیه به یهود نکنید . بعد فرمود زنان یهودی که زناکار شدند بدان جهت بود که شوهرانشان کثیف بودند و مورد رغبت واقع نمی شدند . خودتان را پاکیزه کنید تا زنانتان به شما راغب گردند عثمان بن مظعون یکی از اکابر صحابه رسول اکرم است ، خواست به تقلید از راهبان ، به اصطلاح تارک دنیا شود ، ترک زن و زندگی کرد و لذتها را بر خویش تحریم ساخت . همسرش نزد رسول خدا آمده عرض کرد یا رسول الله ! عثمان روزها را روزه می گیرد و شبها به نماز بر می خیزد . پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله خشمگین شده برخاست به نزد وی آمد . عثمان مشغول نماز بود . صبر کرد تا نمازش تمام شد ، فرمود : ای عثمان خدا مرا به رهبانیت دستور نفرموده است . دین من روشی منطبق بر واقعیت و در عین حال ساده و آسان است . " « لم یرسلنی الله تعالی بالرهبانیة و لکن بعثنی بالحنیفیة السهلة السمحة» " {1} یعنی خداوند مرا برای رهبانیت و ریاضت نفرستاده است ، مرا برای شریعتی فطری و آسان و با گذشت فرستاده است . من نماز می خوانم و روزه می گیرم و با همسرانم نیز مباشرت دارم . هر کس که دین مطابق با فطرت مرا دوست می دارد باید از من پیروی کند .
3 ) روایات فراوانی در زمینه تشویق به ازدواج، شیوه های معاشرت بین زن و شوهر و غیره وجود دارد که چنین فلسفه بافی را رد می کند. اسلام لذت جنسی در حدود قانون را تحسین کرده است تا جائی که فرموده دوست داشتن زن از صفات پیغمبران است : « من اخلاق الانبیاء حب النساء » {2} . در اسلام زنی که در آرایش و زینت خود برای شوهر کوتاهی کند ، نکوهش شده است کما اینکه مردانی که در ارضاء زن خود کوتاهی می کنند نیز نکوهش شده اند . که این مطلب با جستجوی مختصر در منابع حدیثی شیعی بدست خواهد آمد.
4) آیات و روایات زیاد در مورد ضرورت پاکیزگی در اسلام و زیبا بودن و استعمال عطر و ... که کلا با این تفکر ریاضت مخالف است. از شعار های اسلام « النظانت من الیمان» است. و همچنین استحباب پوشیدن جامه سفید یکی به خاطر زیبائی است و دیگر به خاطر پاکیزگی است ، زیرا لباس سفید چرک را بهتر نمایان می سازد و به همین موضوع در روایات اشاره شده است : « البسوا البیاض فانه اطیب و اطهر » {3} ؛ رسول اکرم هنگامی که می خواست نزد اصحابش برود به آئینه نگاه می کرد ، موهای خود را شانه و مرتب می ساخت و می گفت خداوند دوست می دارد بنده اش را که وقتی که به حضور دوستان خود می رود خود را آماده و زیبا سازد. {4}

در نتیجه، تا اینجا چنین یحث شد که علت و فلسفه حکم حجاب در اسلام، ریاضت و رهبانیت با پرده نشین کردن زن نیست! اما اینکه فلسفه اصلی آن چیست، و چه دلیل هایی دیگری آورده اند، در پست های بعد به آن اشاره خواهیم کرد.

یا علی

کمتر از عبادت شبانه نیست...



کمتر از عبادت شبانه نیست...

داشتم در مورد یه موضوعی دنبال حدیث میگشتم که برخوردم به این حدیث زیبا از رسول خدا(ص). 
برام خیلی جالب بود که رسول خدا(ص) توی این حدیث شب زنده داری برای عبادت و گریه از ترس خدا رو با پاکی چشم و حفظ چشم از نگاه حرام در کنار هم قرار دادند...
نمیخوام تفسیر کنم ولی از فحوای این کلام میشه فهمید که حفظ چشم از گناه کمتر از عبادت شبانه و گریه از ترس خدا نیست....البته سختیش زیاده ولی مثل اون دو مورد ثواب زیادی هم داره(گریان نبودن در روز قیامت...)

اینم متن این حدیث زیبا...
امام صادق می‌فرماید که پیغمبر گرامی فرمود: دیدگان همه در روز قیامت گریان خواهد بود مگر سه دیده؛ دیده‌ای که شب هنگام در راه خدا به خواب نرود و دیده‌ای که از ترس خدا گریان شود و دیده‌ای که از محارم خدا چشم بربندد.
ترجمه بخش ایمان و کفر بحار الانوار ج 2 ص

ورود غیر مجاز مردان


در قرآن کریم در آیات 27 تا 29 سوره مبارکه نور مساله استیذان (اجازه گرفتن هنگام ورود به خانه مسکونی) مطرح شده است.
اگر چه این حکم شامل زن و مرد و حتی کودکان نیز می شود امّا آنچه بیشتر اتفاق می افتد و عدم رعایت آن مفسده بیشتری به دنبال دارد، ورود سرزده مردان به حریم زنان است که معمولا زنان در آن موقعیت انتظار مشاهده مردان بیگانه را ندارند زیرا حجابشان کامل نیست.

در واقع استیذان یا همان اجازه گرفتن یک واجب شرعی است (1) که حکایت از ضرورت ‌آن می کند، که این امر دارای نوعی همکاری و مساعدت اجتماعی می باشد زیرا با رعایت کردن استیذان، اهل خانه، خصوصا زنان، قادر هستند حجاب و عفاف خود را حفظ کنند.

امام صادق (علیه السلام) در همین رابطه می فرمایند:{ نَهی رسُولُ اللهِ أن یَدخُلَ الرِّجالُ عَلیَ النِّساءِ إلّا بإذنِهِنَّ } (2)" رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از داخل شدن مردان به حریم زنان (جایی که زنان لازم نیست پوشیده باشند) بدون اجازه آنها نهی فرموده است."


 =====================================

1- مراجعه شود به توضیح المسائل علما و استفتائات مراجع اعظام
2- الکافی (فروع)، ج5، ص528