بیحجابی و بدحجابی از مهمترین
معضلات جوامع اسلامی است؛ چرا که انسانها بالطبع اجتماعیِ هستند و نوعاً
مهمترین عامل رفتارسازشان، «جامعهپذیری» است و این یعنی اگر در جامعه
اسلامی هنجارها شکسته شود، امکان همرنگ شدن انسان با فضای جدید بسیار است.
جامعهسازی با توصیههای فردی تفاوت بسیار دارد، هر چند جهتگیری آنها یکی
است؛ لذاست که باید به امالمسائل و راهحلهای ساختاری توجه داشت و از
توجه به استثنائات و موارد خاص یا تعمیم آنها ابا کرد. امروز، جامعه
ایرانی، خصوصاً در شهرهای بزرگتر و به اصطلاح مدرنتر آن، از آفت بدحجابی
رنج میبرد و متأسفانه در برخی موارد شاهدیم که فضای برتر نیز با بدحجابها
شده و این یعنی خطری بزرگ که گروه بزرگ تربیتشدگان سنتی خانوادههای
ایرانی را تهدید میکند.
پاسخ به نیاز طبیعی زنان
در
پاسخ به این سؤال که «ریشه بدحجابی کجاست؟»، ابعاد مختلفی قابل توجه و
زمینههای متعددی قابل بررسی است. آری! میتوان از عدم تبیین ضرورت حجاب و
کارکردهای آن برای زن مسلمان سخن گفت، ولی قطعاً یکی از مهمترین پارامترها،
توجه به امری ساختاری، به نام «غریزه ذاتی جلوهگری» در زنان است.
ودیعهای از جانب خداوند متعال که با زیبایی و گلصفتی زنان سازگار است و
در ساختارهای تکوینی خلقت نیز به خوبی معنا یافته است.
حس جلوهگری
در بیرون به صورت «تبرّج» و «علاقه به بروز» و «دیده شدن» ملازم میشود و
از آنجا که این حس، ذاتی است؛ پس باید به نحوی ارضاء گردد و امکان سرکوب آن
وجود ندارد و مساله این جاست که ارضاء این حس توسط چه کسی صورت میگیرد؟
گر چه نوعاً تأیید و تحسین مورد نیاز زنان از طرف زنان نیز مؤثر میافتد،
اما حقیقت آن است که پاسخ حقیقی و کامل به این «نیاز طبیعی» باید از جانب
مردان صورت پذیرد.
«مرد»، در نقش پدر، پسر و همسر؛ میتواند و باید
رفتارهایی داشته باشد که در صورت ادای صحیح آنها، این «نیاز طبیعی» که به
زعم نویسنده این سطور یکی از اصلیترین عوامل بدحجابی است، به درستی پاسخ
داده شده و در آن صورت است که جامعهای سالمتر را شاهد خواهیم بود