بدحجابی، بیحجابی و حجاب را باید شناخت. وقتی میگوییم حجاب، منظور حجاب کامل و برتر است و بهترین پوشش چادر میباشد. وقتی دین میگوید پوشش و حجاب، مرادش همین است که حداقل و کفین با مقنعه و مانتو و یا یک لباس بلند پوشیده بشود، این حداقل از حجاب است. اگر کسی این را رعایت کند، به هیچ دلیلی نمیتوان آن را حتی بدحجاب نامید.
اما اگر کسی لباس را پوشیده که تناسب معینی با اندام او دارد، به تعبیری لباس را دوخته و خودش را در آن قرار داده است یا موهایش بیرون است، این فرد بدحجاب است. بیحجاب هم کسی است که اصلاً رعایت حدود را نکرده است.
گاهی اوقات وقتی از چنین مسائلی صحبت به میان میآید، باید بدانیم که هر کدام از این قضایا، مثلاً حجاب، بدحجابی، خانواده، طلاق، ازدواج، نان آوری مردان، اشتغال زنان و ... هر کدام از اینها، خود به خود در یک سازمان و سیستم قرار میگیرند.وقتی گفته میشود، بدحجابی باشد نمیتوان انتظار داشت که خانواده هم همان طور که خوب بود باشد. مثلاً آمار طلاق و ازدواج هم در همان اندازه بماند که طلاق در اقلیت و ازدواج در اکثریت است، نه. در نگاه سازمانی اینگونه اتفاق نمیافتد.
تافلر در فصل «حمله به تنهایی» کتاب موج سوم ادعا میکند که قبل از زندگی صنعتی در غرب ، مدل خانواده اینگونه بود که زن و مرد احیاناً با یک یا دو بچه بودند که یا پدر ومادر هر دو هم شاغل بودند و یا فقط مرد. البته الآن هم اینگونه نیست که چنین خانوادهای وجود نداشته باشد، آن مدل، مدل خیلی خوبی برای خانواده است، اما شرایطی به وجود آمده که ناچاریم رو به مدلهای دیگر مثل مدلهای همزیستی بیاوریم.
مثل زوجهای آزاد و تک والدینی یا چیزهایی از این قبیل.منظور تأیید این سخن تافلر نیست، بلکه این موضوع که خانواده و اشکال گوناگون آن به شرایط پیرامونیاش بستگی دارد، حرف صحیحی میباشد.بنابراین حجاب با مقولههای گوناگونی مرتبط است. یعنی وقتی دخترها و پسرهای ما عفت، غیرت و حجاب را انتخاب میکنند، به تعبیر شهید آیت الله مطهری:«وقتی جامعه اینگونه شد، همواره ازدواج یک رؤیای شیرین است برای رفع محدودیتها.
لذا خیلی دلچسب میشود و خانواده و جوانها از ابتدا دنبال این هستند که در سن مناسبی ازدواج بکنند و با ازدواج به یک نشاط، بهجت، آرامش و آزادی عملی برسند.»
ولی وقتی در جامعهای بدحجابی رایج باشد، چون بدحجابی یک راهی است که یک پیام دارد، مثل حجاب که پیام دارد؛ من در روابطم دارای ضوابط هستم. بدحجابی هم برای خودش پیامی دارد. درست است که به راحتی نمیتوان گفت که اگر یک خانمی حجابش مناسب نیست حتماً در درونش بیعفت است، اصلاً چنین نیست.
ولی نوع این قضیه پیام دارد، یعنی اگر یک خانمی بسیار آرایش کرده و یک لباس ناجور و چسبانی به تن کرده است، این پیام دارد در حالیکه خود شخص در باطن نمیخواهد این پیام را بفرستد، ولی این پیام دارد. خود اینها در تسهیل روابط آزاد، در رایج کردن این نوع روابط مؤثر میباشد، روابط که آزاد میشود و بیبندوباریها زیاد میشود، طبیعتاً افراد وقتی میبینند که ازدواج میکنند محدود میشوند، هم به یک نفر و هم به یک سری از تعهدات، یعنی در واقع باید در یک پیوند برای اینکه به امیالشان برسند، باید به هم تعهد بسپارند. در حالیکه در همان شرایط میتوانند یک گزینهای را پیدا کنند، بدون سپردن تعهد، مثلاً استفادههای یک ازدواج را در جهات غریزی ببرند.اینچنین شخصی کمتر رو به ازدواج میآورد. چون ازدواج برای او محدودیت است و قطعاً بد حجابی در تزلزل خانواده ها تاثیر دارد.البته تنها عالم کاهش ازدواج، بدحجابی نیست، بلکه یکی از علل و متغیرهاست. طبیعتاً در طلاق و بالا رفتن طلاق هم مؤثر است. به خاطر اینکه وقتی سطح جامعه پوشش را رعایت نمیکند، وقتی افراد در جامعه غرق در آرایش ظاهر میشوند، یعنی خودشان را صد چندان زیباتر میکنند، کسانی که در جامعه رفت و آمد دارند و با چشمانشان افراد را با هم مقایسه میکنند، طبیعتاً آستانه لذتشان و سطح توقعاتشان بالا میرود و به آنچه دارند قانع نمیشوند. و این هم در آمار طلاق اثر خواهد داشت.بیحجابی و بدحجابی افراد را در معرض آسیبهای اجتماعی متعدد دیگری نیز قرار میدهد، مثلاً در جامعه ای که بدحجابی بالا برود، طبیعتاً خشنونت علیه زنان هم بیشتر میشود و لذا آثار بدحجابی، آثار کمی نیست.
تهیه و تنظیم:روابط عمومی رادیو معارف