پوششى که به هر شکلى با ظاهر بدن انسان مربوط است، پوشش بدنى نام دارد که شامل دو نوع پوشش هاى ایجابى و سلبى است. مراد از پوشش
هاى بدنى ایجابى، پوشش هایى است که در آموزه هاى اسلامى به استفاده از آن
ها، تشویق و ترغیب شده، از نظر اسلام پوشش هایى مطلوب هستند. مراد از پوشش هاى بدنى سلبى، پوشش هایى است که در آموزه هاى اسلامى استفاده از آن ها نهى شده است. پوشش هاى بدنى اعم از ایجابى وسلبى، مصادیق متعددى دارند که به طور اختصار درباره آن ها بحث خواهیم کرد.
البته
پیش از بحث درباره مصادیق این گونه پوشش ها، توضیح یک نکته لازم است و آن
این که اگر چه پوشش بیش تر بدن اعم از زن و مرد از نظر آموزه هاى اسلامى
امرى مطلوب است، ولى در عین حال تردیدى نیست که از نظر اسلام پوشش
بدن زنان در مقایسه با مردان بیش تر سفارش شده و در مقابل، پوشش و کنترل
بخش خاصى از بدن یعنى چشم در مردان در مقایسه با زنان بیش تر توصیه شده
است. به راستى چرا چنین است و فلسفه و حکمت احکام متفاوت پوشش در مورد زن و مرد چیست؟
شهید مطهرى در پاسخ به پرسش بالا فرموده اند:
زن مظهر جمال و مرد مظهر شیفتگى است.
قهرا به زن باید بگویند خود را در معرض نمایش قرار نده، نه به مرد. لهذا
با این که دستور پوشش (بیش تر) براى مردان مقرّر نشده است، عملاً مردان
پوشیده تر از زنان از منزل بیرون مى روند؛ زیرا گرایش مرد به نگاه کردن و
چشم چرانى است، نه به خودنمایى و برعکس گرایش زن بیش تر به خودنمایى است،
نه به چشم چرانى. گرایش مرد به چشم چرانى، بیش تر زن را تحریک به خودنمایى
مى کند و گرایش به چشم چرانى، کم تر در زنان وجود دارد.1
بنابر
تحقیقاتى که در روان شناسى جنسى انجام شده، برخى از راز و رمزهاى احکام
متفاوت اسلام در مورد لزوم پوشش بیش تر بدن زنان و لزوم کنترل بیش تر نگاه
در مردان تا حدودى آشکار شده است؛ زیرا زن و مرد به گونه اى متفاوت آفریده
شده اند. مردان بالغ به محرّک هاى بینایى شهوانى حساسیت بیش تر دارند... . و
زنان به محرک هاى لمسى حساسیت بیش تر دارند.2
همان گونه که به لحاظ ایجابى گاهى زن و مرد به مقدار یا نوع خاصى از حجاب و
پوشش سفارش شده اند، به لحاظ سلبى نیز گاه زن و مرد ـ هر دو ـ از پوشش
خاصى منع شده اند. یکى از مواردى که زن و مرد به طور مشترک از آن منع شده
اند، استفاده از پوشش هاى مختص یکدیگر است؛ به این معنا که مردان نباید از
پوشش هاى ویژه زنان استفاده کنند و زنان نیز نباید از پوشش هاى ویژه مردان
استفاده کنند. براى مثال، روسرى و چادر از پوشش هاى مختص بانوان است.
بنابراین، مردان نباید از آن ها استفاده کنند و در مقابل، کلاه از پوشش هاى
مختص مردان است و بانوان نباید از آن استفاده کنند. پیامبر اکرم صلى الله
علیه و آله در حدیثى زنان و مردان را از استفاده از لباس هاى مختص یکدیگر
نهى کرده اند:
کانَ رسولُ
اللّه صلى الله علیه و آله یَزْجُرُ الرَّجُلَ اَنْ تَتَشَبَّهَ بِالنساءِ و
یَنهى المرأةَ اَنْ تَتَشَبَّهَ بِالرّجالِ فى لباسها1؛
رسول خدا صلى الله علیه و آله پیوسته مرد را از شباهت جستن به زنان و زن را از شباهت جستن به مردان در لباس نهى مى کردند.
در حدیثى از امیرمؤمنان حضرت على علیه السلام نقل شده است:
إنْ لم تَکُنْ حلیما فَتَحلَّمْ قلّ من تشبّه بقوم إلاّ اَوْشک اَنْ یکونَ منهم.2
اگر
انسان حلیم و بردبارى نیستى، خودت را به حلم و بردبارى وادار کن .کم پیش
مى آید که فردى به قوم و گروهى مشابهت جوید، ولى از جمله آنان نگردد.
پیش
فرض کلى روایت بالا این است که هر وقت انسان خود را در عمل و حالتى شبیه و
هم شکل قوم و گروه خاصى کند، این مشابهت باعث مى گردد از آن قوم و دسته به
شمار آید. به همین دلیل در روایتى از رسول اکرم صلى الله علیه و آلهنقل
شده است:
لا تَلْبِسوا لباسَ أعدائى و لا تَطْعِموا مَطاعِم أعدائى و لاتَسْلِکوا مَسالِکَ أعدائى فَتَکُونوا أعدائى کَما هُم أعدائى.3
لباس دشمنان من را نپوشید. غذاى دشمنان من را نخورید. راه و روش دشمنان من را نروید که شما نیز مثل آنان از دشمنان من خواهید شد.
بر
اساس پیش فرض یاد شده؛ هر یک از زن و مرد به تناسب وظایف شان، ویژگى ها،
روحیات و هویت ویژه اى دارند که در مباحث روان شناسى زن و مرد به آن ها
پرداخته شده است. روشن است که هر یک از آن ها در صورتى مى توانند به وظایف
فردى و اجتماعى خود عمل کنند که هویت جنسى زنانه و مردانه خویش را حفظ
کنند، ولى بى تردید پوشیدن لباس هاى مختص مردان توسط زنان و پوشیدن لباس
هاى مختص زنان توسط مردان باعث مى گردد که هر یک از آن دو روحیات و هویت
ویژه خود را به تدریج از دست بدهند، به گونه اى که زن داراى احساسات و
اخلاق مردانه و مرد نیز بالعکس داراى اخلاق و عواطف زنانه گردد. معلوم است
که این تغییر نقش هاى فطرى و غریزى، نظم حاکم بر نظام آفرینش زن و مرد را
دچار اختلال مى کند. به همین دلیل زنان و مردان از پوشیدن لباس هاى مختص
یکدیگر منع شده اند. یکى از پى آمدهاى کوچک تغییر نقش هاى زنان و مردان،
ظهور پدیده اى نوپیدا با عنوان «پسران دختر نما، دختران پسر نما» است.4
طبیعت انسانی گرایش به کمال دارد. زیبایی به عنوان مصداقی از کمال، مطلوب انسان است و می کوشد تا خود و محیط زیست و زندگی اش را زیبا نماید.
انسان موجودی کمال گراست؛ لذا از هر چیزی که نقص است گریزان بوده و بیزاری می جوید و می کوشد تا هر کمبودی را جبران و با تلاش و کوشش به کمال برسد. کمال گرایی انسان، عامل آن چیزی است که از آن به حرکت جوهری یاد می شود؛ خداوند در آیه 6 سوره انشقاق خود را به عنوان کمال مطلق، غایت سیر وجودی و حرکت ها و تلاش های انسان معرفی می کند. پس انسان ها به طور فطری و ذاتی و طبیعی در تلاش و حرکت هستند تا به کمال مطلق دست یابند؛
همین کمال گرایی انسان موجب می شود تا از علم، خلاقیت و نوآوری، ابتکار و اختراع بهره گیرد تا هر آنچه را کمالی می شناسد یا می داند به دست آورد و با تغییر و تصرف در زمین و منابع و موجودات آن، فرصت های کمالی را برای خود ایجاد کند.
کمال گرایی انسان، در اشکال گوناگون تحقق می یابد. از جمله علل گرایش انسان به زیبایی در خود و پیرامون را می بایست درهمین کمال گرایی او جست وجو کرد؛
بی گمان، مدگرایی ، تلاش انسان کمال گرا برای رسیدن به تمامیت کمال زیبایی است؛ با این همه در فهم درست مفهومی یا مصداقی آن، گاه به خطا و اشتباه می رود و در این میان از مسیر تعادل بیرون رفته و راه افراط و اسراف و ظلم را می پیماید.
به هر حال، خاستگاه ابتدایی مدگرایی را می بایست در کمال گرایی انسان و صفاتی چون خلاقیت، جهول، ظلوم و عجول بودن انسان جست وجو کرد؛ چرا که می کوشد تا تمامیت کمال زیبایی را با علم و خلاقیت خود به دست آورد و عجولانه و بی خردانه دست به تغییر و تصرف در هستی می زند و از حد می گذراند و به خود و دیگران آسیب می رساند.
ادامه مطلب ...
در همان دوره بود که بسیاری از مزون های لباس(خانه های مد) آغاز به استخدام هنرمندان و نقاش ها کردند تا طرح لباس ها را بکشند. تصاویر نقاشی شده به مشتری ها نشان داده می شدند که بسیار ارزان تر از نمونه واقعی لباس تولید شده در کارگاه بودند، در صورتی که مشتری ها یکی از طراحی های آنان را می پسندیدند آن لباس را سفارش می دادند و خانه ی مد از این طریق صاحب درآمد می شد. به این ترتیب، سنت طراحی لباس به جای ارائه ی لباس های تکمیل شده به عنوان یک کار اقتصادی آغاز شد.
در طول اوایل قرن بیستم عملا" تمام مد در پاریس و به میزان کمی از لندن نشات می گرفت .مجلات مد از دیگر کشورها سردبیرانشان را به فشن شو های پاریس می فرستادند. فروشگاهها خریدارانی را به فشن شوهای پاریس می فرستادند تا آنها با خریداری لباس ار آنها کپی کنند.
یک طراح مشهور جامائیکایی به نام شانون مگی می گوید:’طراحی مد عشق و شوری است برخاسته از قلب هنرمند.
انواع مد ادامه مطلب ...