حجاب و عفاف

حفظ حجاب به زن کمک میکند تا بتواند به آن رتبه معنوی عالی خود برسد. «مقام معظم رهبری»

حجاب و عفاف

حفظ حجاب به زن کمک میکند تا بتواند به آن رتبه معنوی عالی خود برسد. «مقام معظم رهبری»

بازنده نهایی در بی بند و باری و آزادی بی حدّ و حصر غریزه ها


ضررهای ناشی از منع مطلق میل جنسی، گروهی را بر آن داشته تا این نظریّه را به شدّت رد کرده، طرفدار آزادی بی حدّ و حصر غریزه ها گردند. از شمار این افراد، فروید است که می گوید: «تا ممکن است باید غریزه را آزاد گذاشت تا ناکامی و عوارض ناشی از آن پیش نیاید».1
برتراند راسل نیز طرفدار آموزه آزاد گذاشتن غریزهاست. به نظر او، باید غریزه ها را به حال خود رها کرد تا پس از ارضا و اشباع، تسکین یابد.2
بر اساس این دیدگاه، باید زنان را آزاد گذاشت تا غریزه مطلوب واقع شدن و جلوه گری خویش را با نمایش دادن ظرایف و زیبایی های خود و با هر عشوه و شیوه دلخواهی اقناع سازند. همچنین باید به مردان نیز اجازه داد تا با نگاه آزاد و به دنبال آن لذّت جویی روحی و جسمی و بهره وری کامل از جنس مخالف، غریزه جنسی خویش را ارضا کنند. این چیزی نیست جُز بی بند و باری در منش و پوشش زن، و گفتیم که چنین چیزی، به معنای تحریک بدون ضابطه و نامحدود غریزه جنسی است. اگر جامعه ای این مسئله را پذیرفت، به ناچار باید رفع هرگونه محدودیت در رابطه جنسی را نیز پذیرا باشد؛ زیرا تحریک بی ضابطه غریزه جنسی، ارضای بی ضابطه آن را می طلبد وگرنه،سیل بیماری های روحی و روانیِ ناشی از محرومیت هاست که به سوی افراد چنین جامعه ای سرازیر خواهد شد. البته با پذیرفتن این ارضای بی ضابطه، بزرگ ترین جنایت در حقّ زنان روا داشته شده و ظریف ترین موجود بشری، در کثیف ترین منجلاب ها فرو خواهد رفت.
در این آزادی جنسی یا به عبارتی رهاسازی جنسی، بازنده نهایی زن است؛ چنان که در دوره های ترویج حرم سرا، آسیب نهایی متوجّه زن بود. البته با اندکی تفاوت، «دنیای امروز کاری کرده است که مرد عیّاش این قرن، نیازی به تشکیل حرم سرا با آن همه خرج و زحمت ندارد. برای مردِ این قرن از برکت تمدن غرب، همه جا حرم سراست... برای مرد این قرن، داشتن یک اتومبیل سواری و [درآمد اندک ماهانه]، وسیله عیاشی و بهره برداری از جنس زن را فراهم می کند که هارون الرشید هم در خواب ندیده است. اگر قهرمان هزار و یک شب سر از خاک بردارد،... بی درنگ اعلام خواهد کرد تعدد زوجات و ازدواج موقت ملغی؛ زیرا اینها برای مردان در برابر زنان تکلیف و مسئولیت ایجاد می کند. اگر بپرسید برنده این بازی دیروز و امروز معلوم شد، پس بازنده کیست؟ متأسّفانه باید گفت: موجود خوش باور و ساده دلی است که به نام جنس زن معروف است».
3
 
ادامه مطلب ...

اخلاق جنسى در اسلام و جهان غرب

شاید به گمان برخی، چون شعله های این آتش از درون مرد شعله ور می شود، اگر قرار باشد چیزی مهار و کنترل گردد، غریزه سرکش مرد است. ازاین رو، باید در صدد سرکوب این میل سرکش درونی بر آمد.
این عقیده تا آنجا پیش رفته که حتّی بعضی مکتب ها و آیین ها، علاقه جنسی را امری ذاتاً پست و پلید می دانند و برخی، توجّه به این میل را حتّی اگر به صورت ازدواج مشروع و قانونی باشد، موجب تباهی و سقوط به شمار می آورند.
1
این گروه از چند نکته غفلت ورزیده اند:
1. این میل و کشش در وجود مرد، ودیعه ای الهی و سرمایه ای برای بقای نسل بشر و از لوازم حیات بشری است و قلع و قمع کردن آن، با انقراض نسل انسان ها مساوی بوده و با حکمت الهی و هدف آفرینش سازگار نیست.
2. سرکوب و کنترل این میل، به صورت یک طرفه و بدون مراعات از سوی زنان، آن قدرها هم ساده نیست و برای مرد ارزان تمام نمی شود. در جامعه ای که مردان به دلیل آزادی زنان در پوشش و منش که به طور طبیعی پی آمدهایی چون آرایش، عشوه گری و... در پی خواهد داشت، در یک حال تحریک همیشگی قرار دارند، تا چه حدّ می توان از آنان انتظار مقاومت داشت؟
به راستی، نظام اعصاب مرد تا چه اندازه می تواند بار هیجان ناشی از این تحریک ها را تحمّل کند، حال آنکه صاحب نظران، بر ناتوانی مقاومت مرد در این زمینه اذعان دارند.
بی شک، در اختیار گرفتن عنان تمایلات نفسانی و چیرگی سپاه عقل بر حریف قدرتمندی چون نفس، کاری بس دشوار است که تحمل سخت ترین ریاضت های مشروع را می طلبد و به یقین، تمام مردان درآن درجه از ایمان و تزکیه قرار ندارند که بتوانند از عهده این ریاضت ها برآیند.
3. غریزه جنسی نیز همچون دیگر غریزه های وجود آدمی، در حدّ مورد نیاز طبیعت، به ارضا نیاز دارد و مبارزه با اقتضای غریزه ها در این حدّ، عوارض وخیم و ناگواری به همراه خواهد داشت. سرکوب این میل، ناکامی و محرومیّت در پی دارد و در نتیجه، موجب انواع اختلال های روانی و بیماری های روحی می گردد.
روان شناسان، ریشه بسیاری از عوارض ناراحت کننده عصبی و بیماری های روانی و اجتماعی را، احساس محرومیّت، به ویژه در زمینه امور جنسی می دانند و می گویند محرومیت ها، سرچشمه تشکیل عقده هاست که گاه به صورت صفت هایی خطرناک، مانند میل به ظلم و جنایت، کبر، حسادت، انزوا و گوشه گیری، بدبینی و... بروز می کند. این اصل در موضوع زیان هایِ سرکوب غریزه ها، کشف روانی با ارزشی بوده و در ردیف ارزنده ترین موفقیت های بشر به شمار می آید.
2
پی نوشت ها:

جامعه شناختی و بهداشت روانی حجاب


مسئله حجاب چیست که این چنین بحث از برانگیزترین مسائل روز شده است؟ آیا حجاب را فقط باید یک پوشش دید؟ چه تاثیری می‌تواند بر شخصیت زن بگذارد؟ یکی از صفات خداوند متعال، حکیم بودن است و حکیم بودن به معنای آن است که هیچ‌گاه کاری را بدون دلیل انجام نمی‌دهد و حکمی را بدون علت و دلیل پی‌ریزی نمی‌کند. پس اینکه این خواست خداوند است که زن حجاب داشته باشد یک مسئله عمیق است که باید به لایه‌های پنهانی و زیرین آن توجه کرد نه فقط به ظاهر آن. ‏

امام خمینی (ره) در صحیفه نور مطرح می‌کنند آنها که زن را می‌خواهند ملعبه مردان و ملعبه جدال‌های فاسد قرار بدهند خیانتکارند. زن‌ها نباید گول بخورند. زن‌ها گمان نکنند که این مقام زن است که باید بزک کرده بیرون برود یا سرباز و لخت. این مقام زن نیست، این عروسک‌بازی است نه زن. زن باید شجاع باشد، زن باید در مقدرات اساسی مملکت دخالت بکند. زن آدم‌ساز است و مربی انسان. ‏

آری، امام بزرگوار چنین مقامی را برای زن قائل است که حجاب برای او مانع نیست بلک وسیله‌ای برای رشد معنوی اوست و باعث می‌شود از هجوم گناه‌ها آلوده و زهرآگین مردانی که در قلب‌هایشان بیماری است در امان بماند و این از نظر روانی برای خود زن لازم است. این‌گونه راحت‌تر و بهتر می‌تواند در جامعه حضور یابد و ما مشاهده می‌کنیم هم اکنون در جامعه اسلامی، حجاب نه تنها مانعی برای رشد زنان نبوده بلکه به رشد معنوی آنان کمک کرده است.‏

و باز امام بزرگوار در جای دیگری از صحیفه نور اشاره می‌کند که اسلام نمی‌خواهد زن به عنوان یک شیء و یک عروسک در دست ما باشد، اسلام می‌خواهد شخصیت زن را حفظ کند و از او انسان جدی و کارآمد بسازد.‏

پس می بینیم که منظور امام(ره) این است که اگر اسلام برای زن، حجاب را قرار داده است نخواسته که از او و زیبایی او مثل یک عروسک استفاده شود. بلکه این فکر و رفتار اوست که ارزش دارد. حجاب زن باعث می شود او از شیء بودن رها شود و شخصیت منحصر به فرد به او بدهد.

این قضیه کاملا روشن است که بی حجابی و بدحجابی می تواند سمی مهلک برای جامعه انسانی باشد و انحرافات زیادی را ایجاد کند. علامه سید محمد حسین فضل الله در کتاب دنیای زن می گوید: “حجاب فضای روانی مناسبی را برای مقاومت در برابر تاثیر شرایطی که از خارج به انحراف دعوت می کند فراهم می سازد و در برابر این فضا به مرد و زن مصونیت درونی می دهد.” حجاب به زن می فهماند که باید خود را به عنوان یک انسان معرفی کند و جاذبه‌های زنانگی خود را از دیده‌ها پنهان سازد و در برابر به مرد
می فهماند که باید زن را به دید یک انسان بنگرد و بدن او را از نظر دور نگه دارد.‏

  ادامه مطلب ...

رعایت عفّت عمومی در کارهای اجتماعی


اهداف و آرمان های جامعه اسلامی به واسطه نوع نگرش و بینش آحاد این جامعه نسبت به دیگر جوامع بشری بسیار متفاوت است. در چنین جامعه ای آنچه مدّ نظر تک تک افراد است، تنها تأمین منافع مادّی، مانند رفاه، آزادی و امنیّت صرف نیست، بلکه هدف کلّی بارور ساختن استعدادهای انسانی برای رسیدن به تعالی، تکامل، قرب حق تعالی و رسیدن به لقای اوست که فرمود:
ای انسان، حقّا که تو به سوی پروردگار خود به سختی در تلاشی و او را ملاقات خواهی کرد. (انشقاق: 6)
به یقین، دست یابی به این اهداف بلند، شرایط و زمینه های اجتماعی مناسبی می طلبد. طیّ طریق در صراط کامل و فتح قلّه رفیع انسانیت، نیازمند مجهّز بودن به ابزارهای لازم از یک سو و رفع موانع بازدارنده از سوی دیگر است. به پرواز درآوردن روح بشر برای رسیدن به کمال مطلق در جامعه ای سرشار از فساد، آلودگی و هرزگی قطعاً میسر نخواهد بود. در محیطی که تمام توجّه انسان به گرایش های نفسانی و خواسته های شهوانی معطوف است، بی گمان غفلت چنان بال و پر می گستراند که دیگر مجالی برای تلاش در رسیدن به کمالات معنوی نخواهد ماند. ازاین رو، عفاف و پاکی از ویژگی های جامعه اسلامی است که ضامن حفظ سلامت روحی آحاد جامعه برای درنوردیدن پلکان سعادت است.
نه تنها جامعه اسلامی منهای عفّت و پاکی از رسیدن به اهداف والای خویش محروم می شود که دیگر جوامع نیز بدون این رکن اساسی پایداری و ثبات خویش را از دست خواهند داد. به قولِ ابراهام لینکُلن: «اساس جامعه که قایم [بر پا] نشود بر عفّت و عفاف که مفتاح آن ستر و حجاب است، محکوم به زوال می باشد».
1
این عفاف و پاکی در هر جامعه ای با عملکرد زنان آن جامعه رابطه مستقیم دارد و به طور کلّی، پاسداری از آن، به عهده این قشر است. در رهنمودهای بزرگان نیز، این زن است که در راه حفظ این سرمایه عظیم جامعه سفارش می شود. امام خمینی رحمه الله که از تبحّر، ژرف اندیشی و دقت قابل توجّهی در فقه اسلامی و مسائل اجتماعی برخوردار است، در توصیه به زنان درباره انجام وظایف اجتماعی می فرماید:
امروز خانم ها وظایف اجتماعی خودشان را و وظایف دینی خودشان را باید عمل بکنند و عفّت عمومی را حفظ بکنند و روی آن عفّت عمومی کارهای اجتماعی و سیاسی را انجام بدهند.
2
پی نوشت ها:

حجاب و نقش آن در سلامت روان


بدون تردید، حجاب و پوشش، تأثیرات بسیار مثبتی بر روح و روان زن دارد. عفاف و پوشیدگی برای زنان، همچون سد و حفاظی است که زن در سایه‌ی آن از هر ذلت و تحقیری در امان می‌ماند. دین اسلام با واجب کردن حجاب، نمی‌خواهد زن بازیچه‌ی دست شهوت‌پرستان شود و ارزش او به میزانی پایین بیاید که تنها وسیله‌ای برای برطرف ساختن شهوت‌ها باشد.

اسلام، خوشی‌های مشروع را برای زن می‌پسندد و البته تأمین آن را در سایه‌ی عفاف می‌داند. عفاف که ثمره‌ی حجاب و پوشش است، عامل آرامش و سکون انسان و دور ماندن او از عوامل پریشانی و در نهایت، باعث رضایت وجدان است. چه بسیارند عوامل ناامنی فکری و ذهنی که عفاف، مانع بروز آن‌هاست. عفاف، موجب احساس امنیت و شرف آدمی است و باعث می‌شود که آدمی بتواند در طول حیاتش، درست فکر کند و نیکو تصمیم بگیرد.

زن به دلیل اینکه عواطف و احساسات قوی‌تری در برابر مرد دارد، از نظر روانی، نفوذپذیرتر از مرد است؛ یعنی از عوامل بیرونی، بیشتر از مرد متأثر می‌شود. این تأثر و نفوذپذیری وقتی از یک منبع، یعنی از سوی شوهر باشد، باعث می‌شود وحدت و یگانگی روانی زن حفظ شود؛ ولی وقتی زن بدون حجاب در اجتماع مردان نامحرم حاضر می‌شود، به آسانی تحت تأثیر روانی و عاطفی آنان قرار می‌گیرد و وحدت روانی او از بین می‌رود و با از بین رفتن وحدت روانی، دچار اضطراب و آشفتگی می‌شود.

عفاف که ثمره‌ی حجاب و پوشش است، عامل آرامش و سکون انسان و دور ماندن او از عوامل پریشانی و در نهایت، باعث رضایت وجدان است.

در منابع اسلامی، درباره‌ی برخی از آثار روانی حجاب و بی‌حجابی، مطالب زیادی وجود دارد. برای مثال در آیه‌ی 60 سوره‌ی نور، درباره‌ی فلسفه‌ی حجاب این گونه آمده است که: «وَ اَن یستَعفِفنَ خَیرٌ لَهُنَّ» و اگر (زنان) خود را بپوشانند، برای آن‌ها (خیر) بهتر است. کلمه‌ی «خیر» که به معنای سود و نفع است، به دلیل اطلاقش، هم نفع مادی و هم نفع معنوی را در بر می‌گیرد. 

  ادامه مطلب ...

چادر، هدیه‌ای بود که بابام بهم داد


به مامانم گفتم: «منم چادر می‌خوام» مامانم گفت: «نه مامان، تو خیلی کوچیکی، نمیتونی چادر رو نگه داری. بزرگ‌تر که شدی، واست می‌دوزم». ولی من اصلاً گوشم بدهکار نبود.

درست یادمه 4 سالم بود که با مامانم توی اتوبوس نشسته بودیم و به خونه می‌رفتیم. وقتی دیدم همه خانوما چادر سرشونه، احساس کمبود شدیدی بهم دست داد. همین بود که به مامانم گفتم: «منم چادر می‌خوام» مامانم گفت: «نه مامان، تو خیلی کوچیکی، نمیتونی چادر رو نگه داری. بزرگ‌تر که شدی، واست می‌دوزم». ولی من اصلاً گوشم بدهکار نبود. تا به خونه رسیدیم، مثل بچه‌هایی که شکلات یا بستنی میبینن و توی خیابون، چادر مامانشون رو میگیرن و می‌کشن و هی به مامانشون میگن: «واسم بخر بخر» و گریه می‌کنن، منم همین برنامه رو تا خونه پیاده کردم. البته در مورد چادر اینقدر گریه کردم که حد نداشت.

وقتی رسیدیم خونه، بابام که من رو با اون ریخت و قیافه دید، پرسید: چی شده؟ مامانم قضیه رو واسش تعریف کرد. بابام هم گفت: «خوب برای دخترم یک چادر بدوز».

خلاصه، با پادرمیونی بابا، مامان قبول کرد که برام چادر بدوزه، البته با یک تبصره که چادر مشکی نمی‌دوزم و چادر نماز می‌دوزم.

از اون روز، من اون چادر گل گلی رو از خودم دور نمی‌کردم. وقتی چادرکشدار گل گلیم رو سر می‌کردم، دقیقاً می‌شدم عین ننه نقلی و همین قیافه‌ی بانمک، باعث می‌شد بقیه ذوقم رو بکنن و من هم برای پوشیدن چادر، بیشتر تشویق می‌شدم. دیگه از اول دبستان، رسماً با پوشیدن چادر مشکی، شدم یه دختر چادری.

  ادامه مطلب ...