به بهانه روز جهانی از بین رفتن خشونت علیه زنان، نگاهی داشته ایم به پدیده نابهنجار استفاده ابزاری از زنان در محیط های کار که یکی از مصادیق بارز خشونت علیه زنان است که در یکی دو دو دهه اخیر در راستای افزایش حضور زنان در محیط های کاری در جامعه ما ظهور پیدا کرده است.
گویا برخی از شرکتهای خصوصی که تعدادشان کم هم نیست بجای استخدام کارمند، قصد دارند برده جنسی استخدام کنند. اتفاق تاسف باری که هر روز بیشتر از روز گذشته در محیط های کاری گسترده می شود و در این میان نهادهای مسئول هم انگار توجه چندانی به جلوگیری از این فاجعه ندارند.
وقتی درخواست های بیشرمانه، ورد زبان برخی مدیرعامل ها می شود!
نگار. ج 25 سال دارد، او چندی پیش از میان آگهی های کارمند دفتری روزنامه چند جایی تماس گرفت و فرم پر کرد و در نهایت از سوی شرکت های خصوصی دعوت به کار شد. عمر فعالیت نگار در این شرکت خصوصی اما به چند هفته هم نرسید. نگار در خصوص ماجرای استخدامش می گوید: روزی که مدیرعامل شرکت از من دعوت به همکاری کرد و من به دفتر رفتم مدیرعامل شرکت با درخواست من در خصوص حقوق پیشنهادی موافقت کرد و قرار شد که سه ماه به صورت آزمایشی کار کنم تا پس از آن مدت نام من هم در لیست بیمه قرار بگیرد، هنوز چند روزی از آغاز به کار من نگذشته بود که یک روز مدیرعامل من را به اتاقش خواند و در صحبت هایی به من فهماند با اینکه خودش زن و فرزند که به من علاقمند شده و می خواهد رابطه ای صمیمی تر از رابطه رئیس و مرئوسی با من داشته باشد! پس از شنیدن این حرفها دیگر نمی دانستم باید چه کار کنم، اتاق را ترک کردم و از فردای آن روز دیگر به آن شرکت نرفتم و تاسف خوردم به حال خودم که چهار سال پله های دانشگاه را طی کردم تا بتواند مدرک کارشناسی مدیریت را بگیرم اما در محیط کار به جای توانایی های تحصیلی من، انتظارات نامشروع و نامناسبی از من طلب می شد.
در خلال آگهی های های روزنامه که هر روز با آنها تماس می گرفتم، یک روز مدیر یکی از شرکت های برای مصاحبه با من تماس گرفت و من به دفتر شرکت واقع در خیابان میرداماد رفتم. بهاره ادامه می دهد: از همان زمانی که منشی در شرکت را باز کرد من به ناگاه انگار که مکانی غیر از کشور ایران واد شده بود. دفتر شرکت پر بود از دخترانی که بدون روسری و مانتو و حجاب، به کار خودشان مشغول بودند
اگر عفاف و غیرتمندی یک جامعه مورد تهدید و تجاوز قرار گیرد و این دژ مستحکم شکسته شود، به منزله این است که یک جامعه در مسیر سیلابهای پرخطر، سدّی نداشته باشد. اگر جامعهای از تمهیدات لازم برای سیلابها تهی شود، با کوچکترین باران یا آب گرفتگی تمام موجودی خود را از دست میدهد.
مسأله عفاف از حسّاسیّت و اهمیّت بسیار زیادی برخوردار است. به همین جهت هرگاه استعمارگران میخواستند حیثیت دینی و خانوادگی یک جامعه را به تاراج ببرند، نوک تیز حمله خود را متوجه عفاف و غیرتمندی میکردند.
جامعهای که حریم عفاف و غیرتش شکسته شود، ارزشها و داراییهای جامعه به تاراج میرود. مهمترین عامل در تقویت بنیان خانواده حفظ حریم عفاف است.
راغب اصفهانی در لغت نامه «مفردات» میگوید: «عفّت حالتی در نفس است که انسان را از غلبه شهوت باز میدارد.»[1]
از روایات نیز همین معنا استفاده میشود، لذا این واژه یک معنای عام دارد، ولی بیشتر در مورد خویشتنداری در دو مسأله استعمال شده است؛ 1- خویشتن داری و قناعت در امور مالی 2- کنترل غریزه جنسی، که اوّلی موجب حفظ عزّت و آبرو شده و دوّمی موجب حیا، شرم و غیرت در مقابل پردهدری و انحرافات جنسی میگردد.
البته از این دو در اصطلاح روایات به عفّت بطن و فرج تعبیر شده است؛ مثلاً پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: «از امّتم در مورد شکمپرستی و شهوتپرستی جنسی، بیمناک هستم.»[2]
در این نوشتار برآنیم که به مسأله عفت و غیرت در جوامع غربی و همچنین مخاطرات پیش روی دختران عفیف و با حجاب، به صورت تحلیلی و مستند بپردازیم.
در تحلیل وضعیت جوامع غربی در مسأله غیرت و عفاف، توجه به زمینهها و اهداف بسیار مهم است. باید زمینه حرکت غرب به سوی بیعفتی و دامن زدن به شهوات را بررسی کرد.
دامن زدن به شهوات گاهی تحت عنوان آزادی خود را نشان میدهد. آزادی فردی به این معنا است که هر کس هر کاری دلش میخواهد انجام دهد. شهوترانی در لذت طلبی فردی ریشه دارد.
اگر ما هدف جامعه را رسیدن به لذت فردی و جمعی قرار دادیم، جامعه یک جهتگیری خاصی پیدا میکند؛ یعنی هر کسی در صدد این است که بیشترین لذت را از هر راهی که میتواند به دست آورد.
در چنین جامعهای، انگیزه ازدواج تضعیف و موجودیت خانواده تهدید میشود؛ چون فردی که زیاده طلب و تنوع طلب است، در رفع نیازهای جنسیاش مایل نیست که فقط به یک نفر در روابط جنسی اکتفا کند.
در غرب بسیاری از ازدواجها بیش از پنج سال بیشتر دوام نمیآورد. خیلیها وقتی میشنوند در ایران و سایر کشورهای اسلامی خانوادههایی هستند که 30-40 سال است که با هم با موفقیت زندگی میکنند، تعجب میکنند. این عبارت زیاد شنیده میشود که میگویند؛ مگر شما از هم خسته نمیشوید؟[3]
همین غربیها که مدام از آزادی حرف میزنند، در برابر کسی که فکر اسلامی دارد و میخواهد حجاب و عفت خود را داشته باشد، واکنش منفی نشان میدهند و او را در زندگی فردی دچار مشکل میکنند.
«در عراق، سربازان آمریکایی جلو ماشینی که حامل خواهران مربی تربیتی بود، گرفتند و آنها را مجبور کردند حجابشان را بردارند و به آنها گفتند: اگر حجابتان را برندارید، شما را به زندان ابوغُرَیب میفرستیم!»[4]
این سربازها ناشیانه عمل کردند؛ چرا که رسانه های جمعی آنان بی سروصدا این کار را میکنند و از شیوههای روانی و جامعهشناختی استفاده میکنند که طرز فکر اسلامی را بکوبند.
ادامه مطلب ...ابتدای انقلاب که پیر و مراد جمع در کلامی سحرانگیز فرمود «از دامن زن، مرد به معراج رود» شاید کمتر کسی به این فکر افتاد که چرا امام عزیز ما این قدر بر جایگاه زن در جامعه اسلامی تاکید دارد. امروز که در روزگار انفجار اطلاعات و شکستن مرزهای تبادل نظریات، هستیم بهتر درک میکنیم که کلید حفظ سبک زندگی اسلامی و ایرانی ما، حفظ خانواده از تهاجم دشمن است؛ تهاجمی که دیگر با توپ و تانک نیست و خیلی نرم و آرام خود را به داخل خانوادههای ما میرساند و با تغییر نگرش، سبک زندگی دلخواه را در کوچک ترین واحدهای جامعه تزریق میکند. بدون شک با شعار نمیتوان به جنگ رسانه ای دشمن رفت و باید نسخههای بومی خودمان را خیلی سریع تر از آنچه فکر میکنیم، به خانه خانه مردم این دیار ارسال کنیم که مطمئنا همین الان هم خیلی دیر شده است؛ سری به راهروهای دادگاههای خانواده، نیمکت پارکهای پر تردد، قهوه خانهها و گیم نتها و ...بزنید و آمار مرتبط را مرور کنید تا بدانید چقدر عقب ماندیم...
* از آن سوی مرزها
قرن
بیستم با اختراع ابزارهای اولیه مثل تلفن و تلویزیون از همان ابتدا از
نوع لباس پوشیدن گرفته تا طرز برخورد با یکدیگر با تغییر رفتار بشر شروع
شد. اوایلش با جنگهای جهانی اول و دوم کلید خورد که همگی در به رخ کشیدن
سلاح های پیشرفته و قدرت نمایی یک عده خلاصه می شد ولی اتفاق بدتر این
قرن، تغییر رفتار انسانی افراد بود که هرچه ابزارهای مدرنتری به بازار می
آمد انگار رفتار سوء آدمها نیز بیشتر میشد. تلویزیون های جدید برنامه
های جدید نیز به همراه داشتند و با گسترش و پخش شدن این برنامه ها در
کشورهای مختلف نسل جدیدی از مردمانی ظاهر میشد که خود را با این برنامه
ها به روز می کردند! غافل از اینکه به روز کردن با تصاویر ماهوارهای چوب
حراج زدن به فرهنگ بومی و ملی هر کشوری است. هر کاری که شخصیت های فیلمها
و سریالها و مسابقات تلویزیونی انجام میدادند - شامل پوشش و گفتار و
عادات - چند روز بعد می توانستی در کوچه و خیابانها ببینید که به تدریج از
کشورهای غربی شروع و به تمام کشورهای جهان تعمیم یافت.
بعد از کشتار
فجیع مردم بیگناه در جریان جنگ های جهانی اول و دوم فاتحان متمدن به گونه
ای دیگر شروع به قتل عام مردم در خانه هایشان کرده بودند! در قرون قبل
حتی فرقه های مسیحی نیز با استناد به کتابهای دینی که داشتند به یک سری از
اصول اخلاقی پایبند بودند ولی فیلسوفان جدید دنیای مدرن با ارائه توجیهات
و انواع و اقسام عادی سازی مفاسد و انحرافات اخلاقی تبلیغ شده در قاب
تلویزیون و برنامههای مختلف زمینه ای فراهم می کردند تا جامعه انسانی را
به سویی هدایت کنند که منافع خودشان در گرو آن بود؛ منافع اقتصادی در
ابتدا و منافع فرهنگی و معنوی در جهت تفکر مدیریت جهان در دهکده جهانی در
اولویت بعدی.
* زن را هدف بگیر!
یکی
از اهداف اصلی این قاتلان، خانواده و فروپاشی اخلاق این نهاد اجتماعی
بود. آنها میدانستند خانواده یکی از ارکان تشکیل دهنده عقاید و اصول
اخلاقی انسانها محسوب میشود و اگر کسی بخواهد از انسانها سوءاستفاده
کند باید قبل از هرچیز اعتقادات و هنجارهای جوامع را از بین ببرد. به
تدریج در کنار رنگیتر شدن برنامه های تلویزیونی گروههایی خلق شد که هدف
اصلی آنها تخریب خانواده بود. و از آنجا که اساس یک خانواده و واحد اصلی
جامعه، «زن» است که قرار است نقش قوام دهنده خانواده و تربیت کننده نسل
آینده را ایفا کند؛ دستور کار اصلی این شبکههای قتل عام بر روی زنان قرار
گرفت. فمینیسم و شبهروشنفکری مدرن در خط اصلی مبارزه با خانواده و
جایگاه مادرانه زنان جوامع مختلف محسوب می شد. آنها خانه را زندانی برای
زنان عنوان می کردند که نمی گذارد استعدادهای آنان در جامعه شکوفا شود.
فمینیسم در ابتدا در شهر نیویورک در ظاهر برای گرفتن حقوق زنان کارگر و
تساوی این حقوق با کارگران مرد متولد شد ولی بعد از گذشت زمانی تبدیل به
جنبشی نظری و نظریه پردازی در مبارزه با کارکرد اصلی زن یعنی تولد و پرورش
انسانها شد و تا زمان حال نیز به فرقههای تندرویی بدل شده است که نه
تنها زنان را اسیر خانواده عنوان می کند بلکه مردان را نیز دعوت به جدا
شدن از خانواده و آزادی(!) میکند. آنها فهمیده بودند که تخریب جایگاه
زن، به تخریب جامعه سریع تر کمک میکند و بهتر میتواند جامعه هدف را در
دل خود جای دهد و با برنامههای متنوع و جدیدتر، مخاطبان را همچون
عروسکهای خیمه شببازی به هر سو که میخواهد بکشاند. به هر حال گسست
خانواده به معنای سود بیشتر است و سود بیشتر یعنی شبکههای بیشتر و
شبکههای بیشتر یعنی مشتریان بیشتر و...
طبق گزارشات، بررسی جلسات مشاوره و یادداشتهایی که به دست مشاورین می رسد به نظر می رسد که میزان خیانتهای زناشویی افزایش چشم گیری یافته است که البته احتمال دارد این برداشتهای ما حتی یک تخمین خوش بینانه باشد زیرا در برخی از موارد، خیانت ها اصلا کشف نمی شود.
معمولا خیانت ها زمانی که در دیگر جنبه های روابط زناشویی شکست اتفاق می افتد احتمال وقوع بیشتری دارد. عوامل محرک بسیاری مانند مشکلات ارتباطی، نارضایتی جنسی، مشکلات مالی و یا ناباروری یکی از زوجین و یا حتی مشکلاتی که پیرامون مسایل و مشکلات فرزندان خانواده ایجاد می شود می تواند یک زوج را به سوی جدایی سوق دهد. لذا اگر یکی از زوجین با فرد دیگری که علاقمند به هم هستند ساعات خوش، خالی از تنش و استرس و اوقات فراغت خوبی را سپری کند در حالیکه زندگی با همسرش مانند جهنم باشد احتمال خیانت بسیار بالاست.
هیچ روش روشنی برای شناسایی وقوع خیانت در یک رابطه وجود ندارد، چون عمدتا شاهدان عینی وجود ندارد و عمدتا این روابط بسیار دقیق و حساب شده شکل می گیرد. علائم خیانت و یا هر چیز دیگر بسته به شرایط و موقعیت های مختلف ممکن است بد تعبیر شوند.
علائم مشترکی که هنگام وقوع خیانت بروز می کند عبارتند از:
-رفتار تدافعی فرد هنگامی که از او سوال شود.
-تغییر در عادت ها مانند لباس پوشیدن، ساعات کاری، هزینه های مالی و ...
-پریشانی و حواس پرتی یا بی قراری و دلتنگی
-جر و بحث درباره چیزهای بدیهی و یا غیرمعمول
-کاهش میل جنسی
ذکر این نکته ضروری است که همیشه به یادتان باشد که هر یک از این علائم به تنهایی ممکن است هیچ ارتباطی به خیانت نداشته باشد
دوستی
های قبل از ازدواج به این سادگی ها دست از سر جوان بر نمی دارد.سایه اش و
آثارش می ماند و او را آزار می دهد.برخی از مشکلات این دوستی ها را با هم
مرور می کنیم:
1. ترس از افشای ارتباط های گذشته: جوانی که انتظار دارد که زندگی او سرشار ازعشق و محبت و آرامش باشد اگر در گذشته دوستی هایی داشته، همیشه نگران است که مبادا روابط گذشته او آثار بدی در زندگی اش گذارد و هر آن احتمالافشای آن سبب بروز مشکلاتی گردد، به ویژه در بافت اجتماعی جامعه اسلامی ما.
2. بدگمانی نسبت به همدیگر : پسری که قبل از ازدواج با افراد زیادی ارتباط داشته است به هنگام ازدواج به هر دختری نظر می کند، می پندارد او نیز با پسرهای متعددی ارتباط داشته پاک و عفیف نیست.
حال اگر جوانی با تجربه های قبل از ازدواج بخواهد کانون عشقی بر پا کند، خانواده ای تشکیل دهد، اولین مشکل او بدگمانی به همسر اوست که نکند او هم به سان دیگر دختران از دوستان پسری برخوردار باشد. و طبعا اضطراب و ناآرامی بر زندگی او حاکم خواهد شد.
«ویل دورانت» در این زمینه می گوید: «مرد، نگران و مضطرب است که مبادا کسی پیش از او زنش را تصرف کرده باشد، ولی این نگرانی و اضطراب در زن کمتر است».
3. تنوع طلبی: استاد مطهری می گوید: «در مورد غریزه جنسی و برخی غرایز دیگر، برداشتن قیود در عشق به مفهوم واقعی را می میراند و طبیعت را هرزه و بی بند و بار می کند، در این مورد هر چه عرضه بیش تر گردد هوس و میل به تنوع افزایش می یابد».
مرد یا زنی که قبل از ازدواج با افراد متعددی ارتباط دوستی داشته خواه ناخواه تنوع طلب می شود و این امر بعد از تشکیل خانواده و زندگی مشترک همچنان ادامه می یابد، و این امر عامل کم شدن محبت به کانون گرم خانواده می شود.