حجاب و عفاف

حفظ حجاب به زن کمک میکند تا بتواند به آن رتبه معنوی عالی خود برسد. «مقام معظم رهبری»

حجاب و عفاف

حفظ حجاب به زن کمک میکند تا بتواند به آن رتبه معنوی عالی خود برسد. «مقام معظم رهبری»

سبک زندگی وارداتی (خانم​ها بویژه دختران هم نسل بخوانند)

ابتدای انقلاب که پیر و مراد جمع در کلامی سحرانگیز فرمود «از دامن زن، مرد به معراج رود» شاید کمتر کسی به این فکر افتاد که چرا امام عزیز ما این قدر بر جایگاه زن در جامعه اسلامی تاکید دارد. امروز که در روزگار انفجار اطلاعات و شکستن مرزهای تبادل نظریات، هستیم بهتر درک می​کنیم که کلید حفظ سبک زندگی اسلامی و ایرانی ما، حفظ خانواده از تهاجم دشمن است؛ تهاجمی که دیگر با توپ و تانک نیست و خیلی نرم و آرام خود را به داخل خانواده​های ما می​رساند و با تغییر نگرش، سبک زندگی دلخواه را در کوچک ترین واحدهای جامعه تزریق می​کند. بدون شک با شعار نمی​توان به جنگ رسانه ای دشمن رفت و باید نسخه​های بومی خودمان را خیلی سریع تر از آنچه فکر می​کنیم، به خانه خانه مردم این دیار ارسال کنیم که مطمئنا همین الان هم خیلی دیر شده است؛ سری به راهروهای دادگاه​های خانواده، نیمکت​ پارک​های پر تردد، قهوه خانه​ها و گیم نت​ها و ...بزنید و آمار مرتبط را مرور کنید تا بدانید چقدر عقب ماندیم...


* از آن سوی مرزها
قرن بیستم با اختراع ابزارهای اولیه مثل تلفن و تلویزیون از همان ابتدا از نوع لباس پوشیدن گرفته تا طرز برخورد با یکدیگر با تغییر رفتار بشر شروع شد. اوایلش با جنگ‌های جهانی اول و دوم کلید خورد که همگی در به رخ کشیدن سلاح های پیشرفته و قدرت نمایی یک عده خلاصه می شد ولی اتفاق بدتر این قرن، تغییر رفتار انسانی افراد بود که هرچه ابزارهای مدرن‌تری به بازار می آمد انگار رفتار سوء آدمها نیز بیشتر می‌شد. تلویزیون های جدید برنامه های جدید نیز به همراه داشتند و با گسترش و پخش شدن این برنامه ها در کشورهای مختلف نسل جدیدی از مردمانی ظاهر می‌شد که خود را با این برنامه ها به روز می کردند! غافل از اینکه به روز کردن با تصاویر ماهواره​ای چوب حراج زدن به فرهنگ بومی و ملی هر کشوری است. هر کاری که شخصیت های فیلم​ها و سریال‌ها و مسابقات تلویزیونی انجام می‌دادند - شامل پوشش و گفتار و عادات - چند روز بعد می توانستی در کوچه و خیابان​ها ببینید که به تدریج از کشورهای غربی شروع و به تمام کشورهای جهان تعمیم یافت.
بعد از کشتار فجیع مردم بی​گناه در جریان جنگ های جهانی اول و دوم فاتحان متمدن به گونه ای دیگر شروع به قتل عام مردم در خانه هایشان کرده بودند! در قرون قبل حتی فرقه های مسیحی نیز با استناد به کتابهای دینی که داشتند به یک سری از اصول اخلاقی پایبند بودند ولی فیلسوفان جدید دنیای مدرن با ارائه توجیهات و انواع و اقسام عادی سازی مفاسد و انحرافات اخلاقی تبلیغ شده در قاب تلویزیون و برنامه​های مختلف زمینه ای فراهم می کردند تا جامعه انسانی را به سویی هدایت کنند که منافع خودشان در گرو آن بود؛ منافع اقتصادی در ابتدا و منافع فرهنگی و معنوی در جهت تفکر مدیریت جهان در دهکده جهانی در اولویت بعدی.
* زن را هدف بگیر!
یکی از اهداف اصلی این قاتلان، خانواده و فروپاشی اخلاق این نهاد اجتماعی بود. آنها می‌دانستند خانواده یکی از ارکان تشکیل دهنده عقاید و اصول اخلاقی انسان‌ها محسوب می‌شود و اگر کسی بخواهد از انسان​ها سوءاستفاده کند باید قبل از هرچیز اعتقادات و هنجارهای جوامع را از بین ببرد. به تدریج در کنار رنگی‌تر شدن برنامه های تلویزیونی گروههایی خلق شد که هدف اصلی آنها تخریب خانواده بود. و از آنجا که اساس یک خانواده و واحد اصلی جامعه، «زن» است که قرار است نقش قوام دهنده خانواده و تربیت کننده نسل آینده را ایفا کند؛ دستور کار اصلی این شبکه​های قتل عام بر روی زنان قرار گرفت. فمینیسم و شبه​روشنفکری مدرن در خط اصلی مبارزه با خانواده و جایگاه مادرانه زنان جوامع مختلف محسوب می شد. آنها خانه را زندانی برای زنان عنوان می کردند که نمی گذارد استعدادهای آنان در جامعه شکوفا شود. فمینیسم در ابتدا در شهر نیویورک در ظاهر برای گرفتن حقوق زنان کارگر و تساوی این حقوق با کارگران مرد متولد شد ولی بعد از گذشت زمانی تبدیل به جنبشی نظری و نظریه پردازی در مبارزه با کارکرد اصلی زن یعنی تولد و پرورش انسان​ها شد و تا زمان حال نیز به فرقه‌های تندرویی بدل شده است که نه تنها زنان را اسیر خانواده عنوان می کند بلکه مردان را نیز دعوت به جدا شدن از خانواده و آزادی‌(!) می‌کند. آنها فهمیده بودند که تخریب جایگاه زن، به تخریب جامعه سریع تر کمک می​کند و بهتر می​تواند جامعه هدف را در دل خود جای دهد و با برنامه‌های متنوع و جدیدتر، مخاطبان را همچون عروسک​های خیمه شب‌بازی به هر سو که می‌خواهد بکشاند. به هر حال گسست خانواده به معنای سود بیشتر است و سود بیشتر یعنی شبکه​های بیشتر و شبکه​های بیشتر یعنی مشتریان بیشتر و...

  
* خانواده​ای که نیست
سالها که از این گروهها و نظریه ها می گذشت بی بندوباری، خانواده ستیزی، اشاعه فحشا و فساد اخلاقی در خانواده ها یک مسئله عادی می شد ولی در سالهای اخیر ماشین های انسان ستیزی غرب به این نیز راضی نشده اند. در سالهای اخیر جنبش های همجنس گرا و ازدواج مردان با مردان و زنان با زنان یکی از تیرهای اخیر شیطان برای فروپاشی خانواده است. در حقیقت آنها با نهاد خانواده به صورت ذاتی و سنتی مشکل دارند و اعتقاد دارند اگر خانواده به آن صورتی که خداوند در نهاد بشر گذاشته است حیات داشته باشد هیچ کدام از منافع کارتل‌های بزرگ سرمایه​داران غربی و شرقی برآورده نخواهد شد. البته نباید از این مسئله غافل شد که هنوز جریانهای فمینیستی و هم‌خانواده‌های آنها با قدرت به کار خود ادامه می‌دهند ولی در سالهای اخیر رنگ و بوی جدیدی به خود گرفته‌اند چرا که ترفندهای بسیارشان در ثبات عقیده با شکست مواجه شد و مردم پس از مدتی دیگر اشتیاقی برای پیوستن به این نظریات به بن بست رسیده نشان نمی‌داند. همین شد که در این مسیر نظریه‌های بسیاری برای توجیه خانواده های مدرن ارائه شده و به طور کلی سبکی از زندگی جدید در حال شکل دادن است که همگی نهاد مستحکم خانواده از نوع ذاتی آن را نشان گرفته است. در این نظریه‌ها هدف از ارتباط زوج​ها را تنها آرامش جنسی عنوان می‌کنند که اگر این اتفاق رخ ندهد به هر قیمت باید آن را از هم پاشید. خانواده ها تنها به صورت ماشینی تبلیغ می‌شوند که باید نیاز جنسی و آرامش (!) افراد را تامین کنند و اصلاً ربطی به وظایف اخلاقی و بعد معنوی انسانها ندارد. در واقع بی بند و باری جنسی موجود در جامعه غرب باعث شده است افراد نتوانند در دراز مدت خود را در یک رابطه طولانی مدت و تعهد آور ببینند. در نتیجته دچار حس روزمرگی می شوند و برای فرار از آن روی به رابطه خارج از خانواده می آورند و این مسئله خود موجب تزلزل بیشتر جایگاه خانواده می‌شود. زندگی زنان و مردان غریبه در یک خانه هر روز بیشتر می شود بدون اینکه نسبت به هم تعهدی داشته باشند. به عبارت دیگر آزادی رابطه و ترویج آن باعث شده کسی میلی به تشکیل خانواده و وظایف و مشکلات مربوط به آن نداشته باشد و این معضل در دنیای امروزی در قاب تلویزیون نه تنها یک معضل و بدبختی نشان داده نمی شود بلکه مسئله ای عادی جلوه داده می‌شود که هیچ مشکلی برای زندگی روزمره انسانها ایجاد نخواهد کرد. خانواده هایی که فرزندان تنها با یکی از والدین زندگی می کنند یا اینکه همیشه زن یا مردی غریبه باید مهمان خانه باشد! سریال​های فاجعه بار شبکه های فارسی زبان به ویژه شبکه فارسی وان دقیقا بر روی همین موضوع دست گذاشته و سالهاست تمام همت(!) خود را بر تهیه و دوبله سریال هایی برای عادی سازی خیانت زوجین و زندگی بر مدار هوس را گذاشته است.
* یک بام و دو هوا
همین رسانه​ها و در راس آن شبکه‌های تلویزیونی، زنان و فرزندان نامشروع را خانواده نامیدند و عنوان خانواده تک والدی بر آنان گذاشتند، با توسل به پوشش عوام فریبانه «هدف آرامش است»، ماهیت و ذات تشکیل خانواده را هدف قرار می​دهند. در حقیقت با این تعریف اصالت اخلاقی خانواده را هدف قرار می دهند. در جراید و بخش های هنری رسانه​هایشان، از مادران این فرزندان به عنوان زنانی تجربه گرا و مستقل(!؟) یاد می‌شود و این فرزندان را نیازمند توجه توصیف می کنند! به عبارتی چاه را می​کنند و افراد را در چاه می​اندازند و بعد در پوشش دلسوز ظاهر می​شوند و به عوام فریبی خود ادامه می​دهند!
از سویی سعی می شود بارداری نامشروع توجیه شود و مخالفان این بحران اخلاقی را با عناوینی مثل نسل گذشته، اقلیت متعصب، افراطی و تندرو یاد می​کنند که مهمترین دشمن آرامش انسان‌ها(!) محسوب می شوند. در سال گدشته میلادی بر اساس آمارهای منتشر شده از سوی اداره آمار آمریکا بیش از 12 میلیون خانواده در آمریکا زندگی می کنند که به علل مختلف یکی از والدین در جای دیگری زندگی می کند که بیشتر آنها مادران مجردی هستند که با مشکلات اقتصادی هم روبه‌رو هستند. متوسط درآمد خانواده های تک مادر، یک سوم متوسط درآمد خانواده هایی با حضور هر دو والدین است. ولی با این وجود تمدن مدرن غربی سعی دارد افراد را متقاعد کند که راه نیل به استعدادهای انسان و موفقیت و پیشرفت، مبتنی بر انکار قواعد مذهبی و اخلاقی است.
* باشگاه مادران مجرد
سال ​های سال، میلیون​ها دلار از بودجه کشور آمریکا صرف تولید فیلم​های مختلف با ژانرهای مختلف می شود که در اکثر آنها خانه​هایی نمایش داده می شود که یکی از والدین غایب هستند ولی افراد داخل این خانه ها را افرادی آرام و نرمال نشان می دهند و در حقیقت اینگونه جلوه داده می‌شود که نسل جدید برای پیشرفت نیازی به یک خانواده سنتی ندارند! شاید در هالیوود تمام بازیگران و کارگردانان در ساخت فیلمهایشان از تمام مهارت و تخصصشان برای ساخت فیلمهای مهیج استفاده کنند ولی به هیچ عنوان نمی‌توانند به غیر از فیلمنامه هایی که برای آنها نوشته می شود، ایده ای بدهند. در فیلمنامه های سالهای اخیر کمپانی سیاسی - اقتصادی هالیوود هم هیچ وقت خانواده پرجمعیت قدیم آمریکا نشان داده نمی شود و به عبارتی آنها به گذشته خودشان هم کاری ندارند. هر روز فیلم‌های بیشتری تولید می‌شوند که تصویر سانسور شده ای از خانواده نرمال و هنجار را نشان می دهد و سعی می‌کند خانواده ای به سبک زندگی آمریکایی را ایده آل زندگی در دنیای جدید و مدرن نشان دهد. عادی سازی والدین مجردی که همسرانشان را ترک کرده اند و پاسخ به نیاز به همسر در قالب روابط به ظاهر دوستانه مقطعی به جای ازدواجهای پایدار، از جمله نکاتی است که در فیلم‌ها . سریال‌های هالیوودی قابل مشاهده است. در فیلم‌ها و سریالهای این چنینی مادر یا دختر با مردان غریبه ای ارتباط دارند که به طور کاملاً عادی سعی می کنند با فرزند خانواده ارتباط برقرار کنند ولی هیچ وقت نشان داده نمی شود که چرا پدر و مادر از هم جدا شده اند. در دنیای کودکان و انیمیشن‌هایی که ساخته می‌شود نیز وضع به همین منوال است. اکثر شخصیت‌های پسر و دختری که با اسباب بازی‌ها یا موجودات خیالی ارتباط برقرار می کنند اغلب با یک مادر یا یک پدر زندگی می کنند و برای اینکه این خلأ را پر کنند سعی می کنند با شخصیت های خیالی رابطه دوستی داشته باشند. در انیمیشن پرطرفدار داستان اسباب بازی ها، صاحب اسباب بازی ها یعنی اندی با مادر خود زندگی می کند و در هیچ یک از سه قسمت فیلم، اثری از حضور پدر اندی دیده نمی شود. این در حالی است که اندی نسبت به «وودی» اسباب بازی گاوچران، احساسی خاص شبیه به پدر بودن دارد. پرنسس جاسمین نیز در انیمیشن علاءالدین وضعیتی مشابه اندی دارد. به طور کلی منطق کلی این فیلم‌ها عادی سازی و کنار آمدن با وضعیت موجود به نفع پیشرفت فرزندان است... بد نیست بدانیم در سال 2014 قرار است فیلمی با عنوان «باشگاه مادران مجرد» اکران شود که خود عنوان فیلم نشان می دهد کارتل​های اقتصادی – سیاسی غرب چقدر با نقشه و برنامه دارند پیش می​روند.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.