یکی از فلسفه های حجاب ایجاد امنیت بیشتر زن در برابر مردان است
در
زمان های گذشته، بخاطر نبودن حکومت عدل و همچنین قوانین بازدارنده؛ و روی
کار بودن حکومت های پادشاهی و دیکتاتوری، جان و مال و ناموس افراد از شرّ
ایادی حکومت در امان نبوده است. همچنان که چنین ضرب المثلی رایج شده بوده
است: استر ذهبک و ذهابک و مذهبک : پول و مسافرت و عقیده خود را آشکار نکن!
چنان
که نقل شده است در زمان انوشیروان عادل!! ، نقل شده که وقتی یکی از
سرهنگان ارتش او زنی زیبا داشت . انوشیروان به قصد تجاوز به زن او در
غیاب او به خانهاش رفت . زن جریان را برای شوهر خود نقل کرد . بیچاره
شوهر ، دید زنش را که از دست داده سهل است جانش نیز در خطر است . فورا زن
خویش را طلاق گفت . وقتی انوشیروان مطلع شد که وی زنش را طلاق داده است
به او گفت شنیدم یک بوستان بسیار زیبائی داشتهای و اخیرا آن را رها
کردهای ، چرا ؟ گفت جای پای شیر در آن بوستان دیدم ترسیدم مرا بدرد .
انوشیروان خندید و گفت دیگر آن شیر به آن بوستان نخواهد آمد .
البته
این امر، مختص به ایران نبوده است، بلکه در اکثر مناطق اوضاع چنین بوده
است، شهید مطهری در کتاب داستان راستان ، چنین نقل کرده است که: در زمان
«معتضد»، بازرگان پیری از یکی از سران سپاه مبلغ زیادی طلبکار بود به هیچ
وجه نمی توانست آن را وصول کند. ناچار تصمیم گرفت به خود خلیفه متوسل شود؛
اما هر وقت به دربار می آمد، دستش به دامان خلیفه نمی رسید؛ زیرا دربانان و
مستخدمان درباری به او راه نمی دادند.
ادامه مطلب ...