دشمنی
با دیگران به چند صورت می تواند صورت گیرد: اول اینکه طرف یا طرف های
مقابل کشته شود؛ دوم اینکه طرف یا طرف های مقابل را بی ارزش یا آنها را
بازیچه دیگران قرار دهیم یعنی آنها را بی آبرو کنیم. بسیار
واضح است که راه دوم اثرات زیانبارتری دارد. خوب است بدانید انسان ها گاهی
طوری رفتار می کنند که علیه خودشان دشمنی درست کنند، مثل: ظلم به دیگران؛
حال اگه انسان این ظلم را در حق خودش بکند، برای خودش دشمن درست کرده است،
مثل: با غرور و تکبر با دیگران رفتار کردن یا حسادت نسبت به دیگران. یکی از انواع ظلم به خود که در کوتاه مدت برای انسان دشمن پنهان درست می کند مقوله بی حیایی و بی عفتی در جامعه است. خانم
وندی شلیت در این باره چنین می گوید:« بدیهی است که وقتی اجازه دادیم هر
کاری آزاد باشد، آزار جنسی، مزاحمت ها و تجاوز به عنف هم افزایش پیدا می
کند. جامعه ای که علیه شرم و حیا اعلام جنگ کرده، دشمن زنان است.» (فمینیسم در آمریکا تا سال 2003، ص26)
معنای لغوی حجاب دارای برداشت های متفاوتی می باشد اما در حال حاضر در بین مفسران و دانشمندان اسلامی و اجتماعی حجاب فقط به معنای پوشش مخصوص زنان استعمال می شود حجاب میوه عفاف و عفاف ریشه حجاب است.
در قرآن عـلت و فلسـفه حـجـاب را چـنین ذکر مى کند که: ذلک ادنى ان یعرفن فلا یوذین[1], الف ) تاثیر پوشش ، در حرمت و شخصیت زن مسلمان ، ب) دور ماندن از دستبرد و آزار مزاحمان .
در اینکه حرمت و شخصیت زن ، بعنوان یک گوهر گرانبها باید در حرز باشد جای هیچ گونه تردید نیست ، این پیام، قانون آفرینش است که موجودات لطیف را در حصاری از پاکی ها حفظ سازیم لذا قرآن حجاب را نحوه ای از احترام گذاردن و حرمت قائل شدن برای زن می داند که مبادا دل های مریض او را وسیله ای جهت نیل به اهداف شوم خود بدانند ، چرا که با حضور زن در جامعه ، برخورد جنسیتی حذف و برخوردهای فی ما بین زن و مرد، انسانی می شود ، یعنی هر دو دارای مقام و منزلت یکسانی هستند که مسئولیت های آنان براساس تفاوت های روحی و جسمی ایشان تعریف می شود و اساساً حجاب آمد چون حضور اجتماعی زن در قاموس خداوند منع نشده بود و حجاب زمانی نیاز است که حضور در بین نامحرم مطرح باشد.
پوشش یکی از خواسته های فطری انسان است که با توجه به داستان آدم نبی (ص) و حوا (س) اثبات می شود ، آن قسمت از داستان که پوشش آنها ، به واسطه خطایی که از آنان سر زده بود محو شد و آنان نیز به سرعت با برگ درختان ، خویش را پوشاندند مؤید این سخن است. یکی از امتیازات بشر در مقایسه با حیوانات پوشش می باشد که با توجه به ویژگی های جسمانی و غرایز و استعدادهای او امری لازم است ، حجاب یعنی پوششی که کرامت، عفت و وقار زنان و دختران را تضمین کند و هر چیزی که این نظر را تامین کند حجاب است.
امام علی (ع) می فرماید: فان شده الحجاب ابقی علیهن." همانا حجاب و پوشش کامل، زنان را سالمتر و پاکتر نگاه خواهد داشت "[2]
یکى از نکات اساسى که زمینه اى براى عمل بـه احکام است, شناخت جـایگاه هر چیز در نظام هستـى است. البـتـه در نظامى که خداوند متـعال در جاى جاى آن دیده شود و ارتـبـاط اشیإ و اعمال بـا خداوند بسیار مشهود باشد و با درک این ارتباط و حضور, بسیارى از مشکلات زندگى بشر حل مى شود. هدف اصلی تشریع احکام در اسلام رسیدن به مقام قرب الهی است که این حاصل نمی شود جز به تزکیه و تهذیب نفس و تقواپیشگی، و مگر نه اینکه خود فرمود : ان اکرمکم عند ا… اتقیکم [3] از خروجی ها و نتایج اتخاذ تقوا در درون و تسری آن به اعمال، مقوله حجاب می باشد و اگر به معنای عام هر نوع پوشش و مانع از وصول به گناه را حجاب بنامیم حجاب دارای اقسام متفاوتی می شود مانند حجاب ذهنی و روحی که مصادیقی مثل اعتقاد به معارف اسلامی را شامل می شود که از لغزش ها و گناهان روحی مانند کفر و شرک جلوگیری می کند، حجاب در چشم [4] ، گفتار [5]، رفتار [6]و پوشش و غیره نیز سفارش شده است.
قرآن کریم انسان ساز است و زن نیز انسان ساز وظیفه زن ها انسان سازی است اگر زن های انسان ساز از ملت گرفته بشود ملت ها به شکست و انحطاط مبدل خواهند شد.[7] یکی از اهداف مقدس دین اسلام ایجاد یک جامعه سالم ومدینه فاضله ای از نیکی ها است و سلامت جامعه منوط به سلامت بانوان است بانوانی که مادر فضیلت ها و ارزش ها هستند. ((حق)) , بـه عنوان زیبـاترین و پـسندیده ترین واژه آفرینش در تمامى ادیان و جوامع بشرى مورد تـوجه قرار گرفتـه است و حقوق و اداى آنها فراتـر از زمانها و مکانها و اشخـاص و ادیان است. در واقع هر فردى از هر طبقه اجتماعى و از هر دین و ملیت, نسبت بـه اداى حقوق دیگران حساسیت نشان مى دهد و این مطلب, حق و حـقوق را فرازمانى و فرامکانى مى کند. حرمت زن نه اختصاص بـه خود زن دارد, نه مال شوهر و نه ویژه بـرادر و فرزندانش مى بـاشـد. همه اینها اگر رضایت بـدهند, قرآن راضى نخواهد بـود, چـون حرمت زن و حیثـیت زن بـه عنوان حق الله مطرح است. لذا کسى حق ندارد بـگوید من بـه نداشتـن حجـاب رضایت دادم. از اینکه قـرآن کـریم مى گـوید: هر گـروهى, اگـر راضـى هم باشند, شما حد الهى را در برابر آلودگى اجرا کنید, معلوم مى شود عصمت زن حق الله است.[8]
اگر چه حق خدا بـزرگ است و قابـل ادا نیست, ولى اداى وظایف و اطاعت از خداوند متـعال بـه نوعى اداى حق محسوب مى شود. حجاب که امر خدا است و شارع مقدس بـه عنوان یکى از احـکام ضرورى دین آن را واجب کرده است, بـاید حفظ شود. حفظ این واجـب الهى اطاعت از او است و اطاعت از او حـقى است که بـر بـندگان نهاده است. و هر انسان باورمندى باید تعبدا و نه فقط به خاطر مصالح عمومى و ... این حد و حق الهى را ادا کند.
پی نوشتها
[1] . احـزاب, 59
[2] . نهج البلاغه / نامه 31
[3] . سوره حجرات آیه 13
[4] . سوره نور آیات 30 و 31
[5] . سوره احزاب آیه 32
[6] . سوره نور آیه 31
[7] . خطاب امام به بانوان قم (12/11/58(
[8] . آیت الـلـه جـوادى آملـى, زن در آینه جـلال و جـمال, ص425
منبع:خانواده مطهر