حجاب
چشم
قُلْ
لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ (نور؛30)
ای رسول ما به مردان مؤمن بگو تا چشمها را از نگاه ناروا بپوشند.
قُلْ
لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ(نور؛31)
ای رسول به زنان مؤمن بگو تا چشمها را از نگاه ناروا بپوشند.
حجاب در
گفتار
نوع دیگر حجاب و
پوشش قرآنی، حجاب گفتاری زنان در مقابل نامحرم است:
فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ(احزاب؛32)
پس زنهار نازک و نرم با مردان سخن نگویید؛ مبادا آن که دلش بیمار (هوا و هوس) است به طمع افتد.
حجاب
رفتاری
نوع دیگر حجاب و
پوشش قرآنی، حجاب رفتاری زنان در مقابل نامحرم است. به زنان دستور داده شده است به
گونهای راه نروند که
با نشان دادن زینتهای خود باعث
جلب توجه نامحرم شوند های خود باعث
جلب توجه نامحرم شوند
وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ(نور؛31)
و آن طور پای به
زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان پاهایشان معلوم شود.
از مجموع مباحث
طرح شده به روشنی استفاده میشود که مراد از
حجاب اسلامی، پوشش و حریم قایل شدن در معاشرت زنان با مردان نامحرم در انحای مختلف
رفتار، مثل نحوهی پوشش، نگاه، حرف زدن و راه رفتن
است. بنابراین، حجاب
و پوشش زن نیز به منزلهی یک حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرم است که قصد نفوذ و
تصرف در حریم ناموس دیگران را دارند. همین مفهوم منع و امتناع در ریشهی لغوی عفت
نیز وجود دارد؛
حال با استفاده از معانی لغوی حجاب و عفاف به بررسی حجاب ظاهری و باطنی میپردازیم
همانطور که حجاب ظاهر مهم و ضروری است حجاب باطنکه همانا عفاف نام دارد نیز مهم است تا جایی که میتوان گفت حتی به مراتب از حجاب ظاهر نیز اهمیت بیشتر دارد
به طور کلی میتوان گفت همان عفاف است که در قلبپرورش یافته و در ظاهر به صورت حجاب و پوشش جلوه گر شده است
زن عفیف همواره ظاهری موجه دارد زیرا عفافهمانند بذر و حجاب گل زیبا و پرورش یافته ی آن است
در اسلام و سایر ادیان آسمانی بارها و بارها برپاکی قلب و دل (همان باطن) تاکید شده است
برای مثال:
امام علی (ع)
کسی که بسیار درباره ی گناه فکر کند، همان فکراو را به سوی گناه سوق میدهد (11)
حضرت عیسی (ع)
من به شما امر میکنم که روح خود را به زنا خبر ندهید(یعنی فکر زنا نکنید ، مقصود همان تخیلات شهوت برانگیز) تا چه رسد به این که زنا کنید، زیرا کسی که روح و فکرش را آلوده کند، مانند کسی است که در طاق تمیز رنگ کرده ای، آتش روشن کند، دود آن آتش نقشه های رنگین ان طاق را کثیف میکند، گرچه خانه را نسوزاند(12)
باتوجه به احادیث گرانقدر بالا میتوان به اهمیت ضرورت پاکی باطن نیز پی برد
دراصل حجاب ظاهر و باطن مکمل یکدیگرند و هریک بدون دیگری عبث و بیهوده است
پس باید به هردو توجه کرد و برای داشتن زندگی پاک وجود هر دو لازم و ضرروی ست
دو واژهی «حجاب» و «عفت» در اصل معنای منع و امتناع مشترکاند. تفاوتی که بین منع و بازداری حجاب و عفت است، تفاوت بین ظاهر و باطن است؛ یعنی منع و بازداری در حجاب مربوط به ظاهر است، ولی منع و بازداری در عفت، مربوط به باطن و درون است؛ چون عفت یک حالت درونی است، ولی با توجه به این که تأثیر ظاهر بر باطن و تأثیر باطن بر ظاهر، یکی از ویژگیهای عمومی انسان است؛ بنابراین، بین حجاب و پوشش ظاهری و عفت و بازداری باطنی انسان، تأثیر و تأثّر متقابل است؛ بدین ترتیب که هرچه حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر باشد، این نوع حجاب در تقویت و پرورش روحیهی باطنی و درونی عفت، تأثیر بیشتری دارد؛ و بالعکس هر چه عفت درونی و باطنی بیشتر باشد باعث حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر در مواجهه با نامحرم میگردد.
هدف اصلی تشریع
احکام در اسلام، قرب به خداوند است که به وسیلهی تزکیهی نفس و تقوا به دست
میآید:
إِنَّ
أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ (حجرات؛13)
بزرگوار و با
افتخارترین شما نزد خدا با تقواترین شماست.
هُوَ الَّذِی
بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ
یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ
قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ؛
اوست خدایی که
میان عرب امّی (قومی که خواندن و نوشتن هم نمیدانستند)
پیغمبری بزرگوار از همان قوم برانگیخت، تا بر آنان وحی خدا را تلاوت کند و آنها را
(از لوث جهل و اخلاق زشت) پاک سازد و کتاب سماوی و حکمت الهی بیاموزد؛ با آن که پیش
از این، همه در ورطهی جهالت و گمراهی بودند.
از قرآن کریم
استفاده میشود که هدف از
تشریع حکم الهی، وجوب حجاب اسلامی، دستیابی به تزکیهی نفس، طهارت، عفت و پاکدامنی
است. آیاتی همچون:
قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ؛ ای رسول ما مردان مؤمن را بگو تا چشمها از نگاه ناروا بپوشند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند، که این بر پاکیزگی جسم و جان ایشان اصلح است.
چهار دلیل برای حجاب/ راز تفوق زن بر مرد چیست؟ | |
خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: حجاب در اسلام بدون شک فلسفه مشخص و روشنی دارد که از زوایای مختلف اجتماعی، خانوادگی و تربیتی قابل بررسی است. | |
- آرامش اجتماعنبودن حریم میان زن و مرد و آزادی معاشرت بی بند و بار، هیجانها و التهاب های جنسی را افزایش می دهد و میل جنسی را به صورت یک عطش روحی و یک خواست اشباع نشدنی در می آورد. غریزه جنسی غریزه ای نیرومند، عمیق و "آتش صفت" است، هر چه بیشتر اطاعت شود سرکش تر می گردد، همچون آتش که هر چه به آن بیشتر خوراک بدهند شعله ورتر می شود. به هر حال اسلام به قدرت شگرف این غریزه آتشین توجه کامل کرده است، روایات زیادی درباره خطرناک بودن نگاه به نامحرم، خطرناک بودن خلوت با زن و بالاخره خطرناک بودن غریزه ای که مرد و زن را به یکدیگر پیوند می دهد وارد شده است. اسلام تدابیری برای تعدیل و رام کردن این غریزه اندیشیده است و در این زمینه، هم برای زنان و هم برای مردان تکلیف معین کرده است. یک وظیفه مشترک که برای زن و مرد هر دو مقرر فرموده مربوط به نگاه کردن است. خلاصه این دستور این است که زن و مرد نباید به یکدیگر خیره شوند، نباید چشم چرانی کنند نباید نگاههای مملو از شهوت به یکدیگر بورزند، نباید به یکدیگر به قصد لذت بردن نگاه کنند. یک وظیفه هم خاص زنان مقرر فرموده و آن این است که بدن خود را از مردان بیگانه پوشیده دارند و در اجتماع به جلوه گری و دلربایی نپردازند، به هیچ وجه و هیچ صورت و با هیچ شکل و بهانه ای کاری نکنند که موجبات تحریک مردان بیگانه را فراهم کنند. روح بشر فوق العاده تحریک پذیر است. اشتباه است که گمان کنیم تحریک پذیری روح بشر محدود به حد خاصی است و از آن پس آرام می گیرد. همان طور که بشر اعم از زن و مرد از تصاحب ثروت و از تملک جاه و مقام سیر نمی شود و اشباع نمی گردد، در ناحیه جنسی نیز چنین است. |
زندگی
حضرت زهرا(ع) از ضمانت محکمی برخوردار بود. پیامبر(ص) در همه مراحل زندگی
این زوج، با خشنودی و رضایت و به عنوان یک عقل مجرب، از تداوم این ازدواج
حمایت می کردند و در رفع مشکلات آنها می کوشیدند.
از عوامل اساسی دیگر
در امر ازدواج، دقت و توجه به ارزش ها و معیارهای الهی است. چنانچه در
ازدواج و مقدمات آن، به ارزش های راستین و واقعی ارج نهاده شود، بی شک،
دیگر زندگی های از هم پاشیده و نابسامان نخواهیم بود. توجه بیش از حد به
ارزش های پوچ و باطل در مقدمات ازدواج، مانند مهریه، جهیزیه، مراسم ازدواج
و...، کدورت ها و مشکلات را به وجود می آورد.
جهیزیه
حضرت زهرا(ع) هفده قلم بیشتر نبود. وقتی به فاطمه(ع) طعنه زدند که تو همسر
مرد فقیری شده ای، فرمودند: «رضیت به فوق الرضا»؛ من به علی راضی هستم و
رضایت من از او، فوق درجات رضایت است.(مجلسی،1404ق.، ج43، ص97)
وقتی
هم به علی(ع) طعنه زدند که می توانستی دختر ثروتمند را به عقد خود در آوری
تا خانه تو را پر از جهاز کند، آن حضرت فرمودند: «همانا ما گروهی هستیم که
به مقررات الهی رضایت داده ایم و جز رضایت او چیزی نمی خواهیم و افتخار ما
به اعمال نیکوست، نه به مال و ثروت.»(بحرانی، [بی تا]، ج11، ص363)
حضرت زهرا(ع) با تکبیر به خانه علی(ع) مشرف شدند و در میانه راه، پیراهن عروسی را به مسکین بخشیدند.(مظاهری، 1372، ص66-67)