وقتی شیء گرانبهایی در دست
داریم، سعی می کنیم آن را از دید نامحرمان بپوشانیم. مروارید در پوشش صدف
قرار می گیرد و گوهرفروشان گوهر باارزش خود را در صندوقچه ای مخفی نگه می
دارند.
همواره گفته شده که ارزش وجودی زن بیش از زیبایی ظاهری و جسمی
اوست. زن موجود شریفی است که با نقش تأثیرگذار خود در خانه و خانواده تعیین
کننده سرنوشت جامعه خویش است. چگونه می توان گلی زیبا را در دست هر
نامحرمی قرارداد و انتظار داشت با طراوت باقی بماند؟!
از سوی دیگر زن
ماهیت انسانی دارد و انسان متعالی می خواهد برای ذاتش دوست داشته شود، همان
چیزی که ما از آن به نام «خودم» یاد می کنیم. افسوس که تحت لوای تفکرات
ماتریالیسم و اومانیسم و نیز تفکرات پوچ فمینیسم، غرب سعی دارد زنانی با
چهره سیندرلایی را که قریب به اتفاق ابزار تبلیغاتی شرکت های توسعه دهنده
مد قرار می گیرند، به عنوان زن نمونه معرفی کند. اسلام، زن را در جایگاه
رهبری جامعه خویش قرار داده و به خاطر ذات وجودی زن، وی را می ستاید.
پوشش ظاهری افراد به ویژه زنان را حجاب می گویند که مانع از نگاه نامحرم به آنان می شود.
عفاف
نیز دارای معانی گوناگون است که در مجموع تعریف کاملی را به ما خواهد داد.
راغب اصفهانی در «مفرادات القرآن» می نویسد: عفت حالت درونی و نفسانی است
که توسط آن از غلبه شهوت جلوگیری می شود. برخی از لغت شناسان هم عفت را به
معنای ترک شهوات و پاکی خوی و جسم تعریف کرده اند.
ازمجموع معانی ذکر
شده در منابع مختلف برای عفاف می توان این گونه نتیجه گرفت که عفاف، نوعی
حجاب درونی است که انسان را از گناه باز می دارد، یعنی حفظ چشم، گوش، قلب و
تمامی اعضاء و جوارح از هرگونه خطا و گناه عفاف است که حاصل این عفت و حجب
درونی، پوشش ظاهری است. به تعبیری لطیف تر، حجاب میوه عفاف است و عفاف
ریشه حجاب.
وقتی سخن از عفاف به میان می آید، حجاب اخلاقی و عفت مردان را نیز شامل می شود.
حتی
در قرآن کریم به طور مستقیم در سوره مبارکه نور به حجاب مردان و زنان
اشارات واضحی شده که کمتر در تبلیغ به عفت مردان پرداخته شده است.