بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِیهَا آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ لَّعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ
این سوره ای است که آن را فرو فرستادیم، و (عمل به آن را) واجب نمودیم، و در آن آیات روشنیبخش نازل کردیم؛ شاید شما متذکر شوید!
این آیه ی اول سوره ی نور است، سوره ای که مشهور به سوره ی حجاب و عفاف و دستورات اخلاق جنسی است. آیه اول آن، مخصوصا با تعبیر «سورة انزلناها» و بعد هم با کلمه «فرضناها» این مطلب را مى فهماند که مسائل مربوط به عفاف مسائلى بسیار جدى است، و لازم است در اولویت اول قرار گیرد؛ یعنى درست در جهت عکس آنچه بشر امروز فکر مى کند که در جهت سهل کردن و ساده کردن و ناچیزشمردن روابط جنسى حرکت مى کند و به غلط اسمش را آزادى مى گذارد و به اصطلاح در جهت «آزادى جنسى »گام برمى دارد، بلکه به عبارت دقیق تر در جهت بی بندو باری است.
قرآن آنچه تحت عنوان حریم هاى عفاف مطرح مى کند و آنچه تحت عنوان مجازاتهاى بى عفتى بیان مى کند و آنچه تحت عنوان مجازات لکه دارکردن زنهایى که عفیفه اند و به دروغ متهم[به بى عفتى]مى شوندبیان مى کند و آنچه در باب ترغیب به ازدواج بیان مى کند و بالاخره هر چه در باب مسائل مربوط به عفاف گفته است،مى خواهد بگویداینها مسائل بسیار بسیار جدى و فرض است و نمى شود اینها راکوچک شمرد،و یکى از بدبختیهاى دنیاى امروز تحقیر کردن اصول عفاف و تقواى در امور جنسى است.
=======================
برگرفته از کتاب آشنایی با قرآن
اثر استاد شهید مطهری رحمه الله
تا حالا دقت کردید اولین مساله ای که توی آیه معروف حجاب بهش اشاره شده چی بوده و خانمها به اولین چیزی که در مورد حجاب عمل میکنن چیه؟
قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن و لا یبدین زینتهن...(نور 31) خدا به خانمها میگه اول چشم بعد ...
اما خانمها برعکس عمل میکنن، اول لباس و پوشش، دوم نحوه حرف زدن، سوم نحوه راه رفتن و ارتباط. چهارم حفظ نگاه. البته برای بعضی ها مرحله چهارمی وجود نداره( با اینکه خانمهای خوب و متدینی هستند) بعضی ها هم که میخوان عمل کنند نگاه براشون مرحله چهارمه. البته این رفتار قطعا به خاطر کم توجهی به آیه قرآنه.
جالبه که حضرت زهرا (س) هم به همین مساله اشاره و تاکید دارند:
بهترین چیزى که براى زن سعادت بخش و مفید مى باشد، آن است که مردى را نبیند و هیچ مرد نامحرمى نیز او را نبیند.
============================
احقاق الحقّ: ج 25، ص 350، اءعیان الشّیعة : ج 1، ص