این روزها اگرچه سخن از انواع آسیبهایی است که در زیر پوست شهر جان میگیرند و گاه و بیگاه به تیتر رسانههای خبری تبدیل میشوند، مواردی مانند کودکان خیابانی، تکدیگری، اعتیاد و... اما عرف و هنجار موجب شده تا بروز رفتاری که حکم تیشه به ریشه یکی از قدیمیترین نهادهای اجتماعی در جهان را دارد اهسته و بیصدا در تار و پود زندگی مردمان رخنه کند، بدون اینکه از آن حرفی به میان آید.متاسفانه امروزه به دلایل مختلف یا ناهنجاریهای فرهنگی، شنیده میشود که در مواردی جزئی شاهد روابط بین زنان متاهل با پسران یا مردان متاهلیم. این روابط بسیار آسیب زا و مخرب است. چرا و چگونه، زنی وفاداری به همسر را زیر پا میگذارد؟
یکی از عوامل اصلی خیانت زنانه روابط زن و شوهر است؛ زمانیکه بین زوجین، روابط زناشویی خوبی حاکم نباشد، این احتمال وجود دارد که زن به همسر خود خیانت کند. اختلالات جنسی که به مرور زمان برای برخی مردان به وجود میآید و مشکلات شخصیتی باعث میشود که مرد نتواند به همسر خود محبت کند و فقدان محبت، عاطفه وروابط گرم و صمیمی باعث این خیانتها میشود . در همین میان لازم است توجه شود که هر کدام از این نیازها اگر تامین نشود، احتمال خیانت بالا خواهد رفت. هر کدام از این نیازها اگر پاسخ مناسبی دریافت نکند، میتواند فضا را برای خیانت مناسب کند. هیچکس به یکباره دزد نمیشود. هیچکس به یکباره اهل جنایت نمیشود. خیانت هم همینطور است. باید به نکات ریز و درشتی که هر کدام به تنهایی ممکن است تاثیری نداشته باشند اما جمع شدنشان خطرساز است توجه کرد و آنها را جدی گرفت.
مسایل شخصیتی وجود دارد که امکان دارد یک زن تحمل تنهایی و بیکاری را نداشته و به سختی میتواند دقایق و یا ساعتی را تنها و بیکار بگذراند. این زنان زمانیکه میخواهند تنهایی خود را پر کنند وقتی میبینند همسرشان به دلیل مشغله کاری نمیتواند برای آنها وقت بگذارد گرایش پیدا میکنند که وقت خود را با دیگران و یا جنس مخالف خود پر کنند.
عوامل فردی و اختلالات شخصیت و یا ویژگیهای طرفین میتواند بستری برای خیانت باشد. افرادی که دچار یکسری از اختلالات بالینی هستند بیشتر در معرض خیانت به همسرانشان قرار میگیرند. مثلاً اشخاصی که اعتماد به نفس پایین و خودانگاره منفی از خود دارند این افراد برای آنکه عزت نفس و خودانگارهشان را حفظ و تقویت کنند، میکوشند تا از طریق رفتارهایشان نشان دهند عزت نفسشان بالاست و در این زمینه مشکلی ندارند. این دسته از اشخاص به دنبال رابطههایی خارج از سیستم خانواده میگردند تا خودشان را اثبات کنند.
یکی دیگر از عوامل خیانت زن، گذشته اوست که در یک خانواده بیبندوبار و خیلی آزاد پرورش یافته و تربیت شده است و تربیت غلط گذشته باعث میشود همچنان حتی بعد از ازدواج هم این روابط را حفظ کند. برخی از زنان که روابط زیادی داشتهاند، به دلیل اینکه روابط صمیمانه و یا دوستیهای دوران مجردی خود را نمیتوانند به اتمام برسانند و برایشان بسیار سخت است تا خود را در زمان تاهل کنترل کنند در همان چارچوب به روابط خود ادامه میدهند.
وقتی در
جامعه این روابط ناشایست، رواج پیدا کند امکان دارد وسوسه در زن ایجاد شود
که این رابطهها را تجربه کند. مسایلی مانند شبکه های مجازی ،ماهواره،
تهاجم فرهنگی، الگوهای فرهنگی ناهنجار و غلط در خانه، همه این عوامل
میتوانند در خیانتهای زنانه دخیل باشد؛ در نتیجه حرمت و حریمهای خانواده
شکسته میشود و افراد پایبند چارچوبهای اخلاقی نیستند.
برخلاف میل و به دلیل اصرار خانواده تن به ازدواج دادن ، ازدواجهای ناموفق و نبود راهی برای بازگشت از این ازدواجها، ضعف در رشد وجدانیات اخلاقی از دیگر دلایلی است که موجب میشود تا فرد به سمت این روابط سوق داده شود.
علت دیگر خیانت زنانه، تنوع طلبی است. در برخی اوقات مشخص شده است فرد نتوانسته است با همسرخود زندگی کند و شاید بارها و بارها ازدواج کرده است. برخی از افراد شخصیت ناهنجار و ضد اجتماعی داشته و ممکن است درگیر روابط چندگانه شوند و زیاد وفادار نباشد.
نهاد خانواده یکی از قدیمیترین و مهمترین نهادهای اجتماعی است، بنابراین همه جوامع تلاش میکنند تا از آن در برابر آسیبها و ناهنجاریها حفاظت کنند. حتی درمواردی نیز مشاهده میشود، زمانی که یک جامعه به بحرانهای اساسی در این زمینه بر میخورد دوباره برنامهریزان و سیاستگذاران آن بر بازگشت به خانواده و ارتقاء جایگاه آن صحه میگذارند.
در جامعه ایرانی فردی که متاهل است متعهد نیز است و بنابراین زیر پا گذاشتن خط قرمزها در قدم نخست فرد را در برابر آسیبهای روانی مانند افسردگی و اضطراب بیدفاع میکند. به عبارتی در این روند ابتدا فرد دچار آسیب میشود و در درازمدت سلامت روان وی و فرزندانش زیر سئوال میرود. و به تدریج این امر موجب بروز ناهنجاریهای اجتماعی، شکست ارزشها و... در جامعه خواهد شد. بنابراین بهترین راهکار گسترش سطح تامین اجتماعی و تقویت نهادهای حمایتی از زوجهایی خواهد بود که در زندگی زناشویی دچار مشکلات غیرقابل حل شدهاند. بیمه، امنیت اقتصادی، شغلی، اجتماعی، سلامت و... همگی حوزههایی هستند که میتوانند در پیشگیری از این آسیب به ما یاری رسانند.
از سوی دیگر، آموزش سهم قابل توجهی در پیشگیری از بروز یک ناهنجاری دارد که جرم نیز محسوب میشود، برای جلوگیری از اشاعه این رفتار باید در جهت رشد، شکوفایی و ترویج بیشتر معنویات و اخلاق در جامعه گامهای جدی برداشت.
منابع: تابناک/ قدس آنلاین/ روزنه آنلاین/تبیان