مسئله روابط
فرازناشویی طی چند سال اخیر به یکی از معضلات اجتماعی تبدیل شده است. معضلی
که در اغلب موارد مخفی مانده و گاهی افشای آن باعث ارتکاب یک جنایت
میشود. این روابط به دو صورت عاطفی و جنسی برقرار میشود که در میان زنان و
مردان دارای تفاوتهایی است.عوامل متعدد فردی- شخصیتی، اجتماعی- ارتباطی و
خانوادگی در بروز روابط فرا زناشویی سهم دارد. عواملی چون نارضایتی از
رابطه فعلی، تمایل و اشتیاق برای تنوع یا هیجان، انتقام یا خشم، احساس عدم
امنیت، بلوغ نایافتگی، دلبستگی و سبکهای دلبستگی زوجین، در دسترس نبودن
همسر، مصرف دارو و الکل و ویژگیهای شخصیتی و خلقی از جمله دیگر عوامل موثر
در شکل گیری روابط فرا زناشویی است. عده ای با وجود زندگی مشترک بنابر
دلایل گوناگون، همانند نارضایتی از ازدواج خود، که البته علل مختلفی دارد،
دچار این معضل میشوند.به این ترتیب، ارضای نیازهای روانی، عدم تفاهم، نبود
احساس امنیت در خانواده، عدم پاسخگویی طرف مقابل به نیازهای عاطفی یا
اقتصادی، فرد را به این مشکل سوق
میدهد.دکتر ناهید هنرمند،کارشناس
مسئول معاونت پیشگیری بهزیستی کشور در پاسخ می گوید:"این مقوله پدیده ای
چند عاملی است. بنابراین باید در قالب یک مجموعه به آن نگاه کنیم؛ زیرا با
اختلال در رابطه خطی میان همسران و تبدیل آن به شکل مثلث که البته در رأس
آن می تواند فرد دیگری قرار گیرد عوامل متعددی وجود دارد. برای نمونه گاهی
فرد، برای جبران امنیت روانی و دلبستگی هایی که در کودکی از آن محروم بوده؛
با وجود زندگی مشترک، آن را در کنار فردی دیگر، جستجو می کند. گاه فرد
دچار اختلال در شخصیت است، برای مثال افرادی که دارای شخصیت مرضی بوده و
قادر به کنترل هیجانهای خود نیستند؛ مبتلا به زیاده خواهی میباشند
بنابراین نمی توان از آنان توقع زندگی پایدار داشت".اینگونه روابط و افشای
آن بعضا به خونریزی و قتل هم منجر می شود که خود یک سلسله معضلات دیگر را
بهدنبال دارد.دکتر لیلا بهنام - روانشناس بالینی- در این باره می گوید:
"نتایج
تحقیقی که در 15 استان کشور انجام شده نشان میدهد خیانت علت 67 درصد قتل
مردان از سوی همسرانشان بوده است. 33 درصد مردان هم با واکنش در برابر
خشونت، حمله ناگهانی و تهدید از سوی همسر خود مواجه بودهاند. تاثیری که به
وسیله خیانت به وجود میآید به طور چشمگیری روابط را ویران میسازد.
تاثیر خیانت بر هر دو زوج احساس
گناه، بیوفایی، از بین رفتن اعتماد، از دست دادن هویت، خشم، استرس و
بیقراری است".به نظر می رسد در این زمینه باید با شکست برخی تابوها به
ریشه یابی و چاره اندیشی در مورد این معضل اجتماعی پرداخت و افراد مرتکب را
از نظر روانشناختی مورد بررسی قرار داد. و بالاخره اینکه اغلب این روابط
با گذشته فرد مرتبط بوده و زوجین باید یاد بگیرند پس از ازدواج با تمایلات و
خواسته های دوران قبل از ازدواج خداحافظی کرده و واقع بینانه به زندگی
مشترک و مشکلات آن نگاه کنند. به طور کلی آسیبهای مرتبط با این مسئله دو
بعد دارد از یک سو، در جامعه ما به دلیل آنکه به صورت تابوست حتی در مراجعه
به مشاوران نیز مطرح نمی شود. حتی اگر کارشناسان و مشاوران نیز به
پیامدهای آن آگاه باشند، اما در
برنامهریزیهای جامعه، مسئولان چندان
دقتی به پیامدهای آن ندارند. از سوی دیگر، در بسیاری از موارد خود عامل
ثانوی هستند که از عوامل دیگر همانند ارتباطات عاطفی، میزان تفاهم و...
حاصل می شوند.