امروز تجربه تمدن غرب به خوبی نشان می دهد که آنچه به نام آزادی زن در دوران مدرن سرداده شد تنها شعار بوده است و نتیجه حضور مردانه زنان در اجتماع جز به اسارت کشیده شدن زن ثمره ای در پی نداشته است . آمار و ارقامی که امروز از وضعیت زنان در غرب بعضا از سوی سازمان های مرجع و سایت های خبری منتشر می شود بر این نکته صحه می گذارد که مدرنیته نه تنها برای زنان آزادی و برابری را به ارمغان نیاورده است بلکه آنان را از حقوق اولیه خود بازداشته است و آنان را به بیراهه کشانده است.
در غرب جنسیت زن را بر انسانیت او غلبه میدهند و میکوشند زنان را با الگوها و ویژگیهای ناپسند مردانه نظیر خشونت و وحشیگری تطبیق دهند. آنان به جسم زن اصالت میدهند و روح او را نادیده میانگارند. در الگوی زن مدرن زنان باید با زبان، لباس، ادبیات و روش مردانه رفتار کنند. در الگوی زن مدرن، گرایش زنان به صفات مردانه، پوششهای مردانه و هر آنچه که مردان میتوانند انجام دهند و آزادی جنسی برای زن و شکستن تمامی محدودیتهایی که پیش از آن برای زنان متصور بود دو رکن اساسی مطرح میشود. حال آنکه این دو ویژگی نه تنها در راستای آزادی زنان و عدالت جنسی نیست بلکه زنان را از بعد انسانی خارج میکند و در رقابتی نابرابر به مثابه ابزاری در خدمت سرمایه داری و شهوت پرستی مردان میگمارد.در الگوی زن مدرن زنان از هرگونه محدودیت وحصاری آزاد شدهاند. آنان میتوانند حتی بدون پوششی خاص و نیمه عریان وارد اجتماع شوند. دیگر تقیدی به ارضای نیاز جنسی در کانون خانواده نیست بلکه جنسیت و شهوانیت به عرصه اجتماع کشیده شده است.
در حقیقت تبعیت زنان از الگوی زن غربی که دو ممیزه اصلی آن آزادی جنسی و تقلید زنان از مردان است در نهایت نامعادله ای به ضرر زنان پدید میآورد و زنان به هر میزان در این دور وارد شوند باخت آنها نیز بیشتر میشود. چرا که زنان به دلیل ضعف جسمی و همچنین عدم تواناییهای مالی به تدریج مجبور میشوند که انسانیت خود را برای کسب جایگاه بهتر به فروش بگذارند و این تازه ابتدای این راه تاریک است.
امروز در غرب نگاه به
زنان یک نگاه کاملا ابزاری و جنسی است. زن مدرن حقیقتا انسان نیست بلکه
کالایی است که برای شهوت پرستی مردان ظهور و بروز پیدا کرده است. الگوی زن
مدرن کاملا مرد محور است نه زن محور. در الگوی زن مدرن زنان با برهنگی نظر
مردان را به خویش جلب میکنند و این جلب نظر به از دست دادن آزادی حقیقی وی
منجر میشود. از سوی دیگر بسیاری از زنان در مقابل این الگو از خود
رفتارهای خشونت آمیز بروز میدهند. آنان سعی میکنند که با خشونت بیشتر
خود را بیش از پیش متظاهر به مردان کنند و از این رو جایگاه ابزاری خویش را
در نگاه مردان ترک گویند. حال آنکه زنان در رقابت شبیه شدن به مردان
بازنده اساسی خواهند بود. چرا که در این رقابت مردان به دلیل تواناییهای
ذاتی بر زنان فائق میآیند ضمن آنکه این نوع رقابت زنان برای تصاحب جایگاه
مردان غالبا به نفع شهوت پرستی مردان تمام میشود.از سوی دیگر این پدیده در
نهایت با از هم پاشاندن کانون خانواده جوامع آینده را نیز با مشکل روبه رو
میسازد. البته آمار و ارقامی نیز که از وضعیت زنان از سوی سایت های غربی
اعلام می شود همین موضوع را تأیید می کند. آمارها نشان میدهند که یکسوم
زنانی که به معالجه اورژانسی نیاز پیدا میکنند قربانیان خشونت خانگی
هستند. واحد آمار دادگستری آمریکا به نشانی اینترنتی bjs.ojp.usdoj.govدر
سال 2009 نشان داد که حدود 25 درصد از قتل زنان در این کشور در سال 2007 تا
2008 توسط زوجهای آنان صورت گرفته درحالی که این آمار برای مردان چهار
درصد است.خشونت جنسی، تهدیدی جدی برای زنان آمریکایی است. گزارشها حاکی از
آن است که ایالات متحده بالاترین میزان تجاوز به عنف را در بین کشورهایی
که چنین آمارهایی را منتشر میکنند، داراست. میزان تجاوز به عنف در آمریکا
13 برابر بیشتر از انگلستان و 20 برابر بالاتر از ژاپن است. به گزارش
پایگاه خبری
Now.org در ایالات متحده زنان جوان کمدرآمد در سنین بین 20
تا 24 سال بیشتر در معرض خشونتهای خانگی و آزارهای جنسی قرار دارند و در
هر 2 دقیقه یک نفر قربانی تجاوز میشود. پایگاه خبری «Now.org» مستندات
جالب دیگری نیز دارد. هرساله 8/4 میلیون نفر زن در آمریکا مورد ضربوشتم
قرار میگیرند. زنان جوان اقلیتهای مذهبی در معرض خطرهای ناشی از
سوءاستفادههای جنسی یا ضربوشتم هستند. از هر پنج دختر دانشجوی آمریکایی
یک نفر مورد تجاوز قرار گرفته است و تنها کمتر از پنج درصد از این موارد
به پلیس گزارش میشود. آمارها همچنان حکایت از عمق فاجعه در آمریکا دارند.
به نوشته پایگاه خبری «آلترنت» در این کشور هر 6 دقیقه یک زن مورد
سوءاستفاده جنسی قرار میگیرد. در این کشور هر 15 ثانیه مورد ضربوشتم
گزارش شده است. تجاوز جنسی به زنان بومی در ایالات متحده شایع است. برخی از
زنانی که توسط سازمان عفو بینالملل مورد مصاحبه قرار گرفتهاند اظهار
داشتهاند که در جامعه خودشان کسی را نمیشناسند که تجربه خشونت جنسی
نداشته باشد. آمارها نشان میدهند که کمیسیون فرصتهای برابر برای اشتغال
12510 شکایت راجع به آزار و اذیت جنسی در سال 2007 دریافت داشته است که 84
درصد این شکایتها را زنان ارائه دادهاند.