آیتالله محسنی گرکانی
مسافرتهای
ناصرالدین شاه قاجار به اروپا، و دیدن وضع زنان آن دیار در وی اثر گذاشت
تا جائیکه به بعضی از زنان حرمسرای خود اجازه داد در ملاء عام بدون پوشش
ظاهر شوند.
این عمل شاه نه تنها مورد قبول افکار عمومی قرارنگرفت بلکه موجب انزجار عمومی و خشم بعضی از درباریان گردید.
یکی از نزدیکان شاه مینویسد:
امروز
شنیدم که افواج، عشق میکردند، اهل حرم بیپرده بالای پشت بام ایستاده
بودند، تماشا میکردند، مردم هم آنها را مشاهده مینمودند.
خدایا آن
غیرت که من دیده بودم چه شد؟! هر شب ده نفر قلندر به اسم ملیجک به اندرون
میبرند که ساز بزنند، پناه بر خدا از وضع دولت، دیگر کسی میتواند زن
داشته باشد، و حفظ ناموس کند؟!(1)
این اعتراف و اظهار تأسفانگیز یکی
از درباریان قاجار است این گونه اظهارنظرها نشان میدهد که ایمان مردم
اجازه نمیداد در جامعه زنان آنگونه که استعمار میخواهد عمل شود و شرائط
لازم در آن دوران برای بیحجابی فراهم گردد.
بالاخره دستهای پنهانی
که پشت پرده فعالیت داشتند، و میخواستند در این راستا بنام آزادی زن،
بیحجابیرا رواج دهند، بیکار ننشسته و برنامههای فرهنگی وسیعی را برای
جامعه زنان تدارک دیدند، ولی خیلی مرموزانه و حساب شده و با احتیاط عمل
میکردند، مثلا تاریخ گواهی میدهد یک ماه پس از پیروزی مشروطیت در 15
شهریور 1285 شمسی اولین گردهمآئی زنان را در تهران بطور رسمی تشکیل
میدهند، و مقرر میشود این گردهمآئی هفتهای یکبار ادامه یابد، و از زنان
جوان مصرانه تقاضا میکردند برای رشد تفکر فرهنگی در جلسات شرکت کنند.
سرانجام تصمیم میگیرند از راه تأسیس مدارس جدید فرهنگ بیحجابی را به نسل جوان منتقل کنند.
اولین مدرسه آمریکایی در ایران
نخستین
مدرسه توسط مبلغان مسیحی آمریکائی در سال 1214 به صورت مختلط در ارومیه
تأسیس شده بود، این گروه آمریکائی موفق شد بعدها اجازه تأسیس مدرسه
دخترانهای را در تهران بگیرد، مشروط براینکه از دختران مسلمان هم به آن
مدرسه بروند که مورد موافقت شاه قرار گرفت.
سپس خانم صدیقه دولتآبادی و
مهرتاج رخشان به ترتیب انجمن بانوان را در اصفهان در سال 1288 و انجمن
نهضت بانوان را در سال 1307 در تهران با هدف آزادی زنان از قیود اجتماعی و
مذهبی و از جمله حجاب تأسیس کردند، از فارغالتحصیلان این انجمنها و
مدرسهها که خود هر کدام مبلغی زبردست شدند و مردم مسلمان خصوصا زنان جوان
را به بیبند و باری و بیحجابی ترغیب میکردند.
مردم
به این مدارس اعتماد نمیکردند، و معتقد بودند موجب بیتقوائی دختران
خواهد شد، لذا خانم طوبی آزموده در مدرسهای که به نام مدرسه ناموس تشکیل و
در حقیقت برای ناموسزدائی دختران تأسیس شده بود، مراسم روضهخوانی بر پا
میکرد و با آیات و روایات، اولیا و پدران فرزندان معصوم را تشویق میکرد تا
دخترانشان را برای تحصیل به این مدرسه بفرستند، بنام قرآن و حدیث میخواست،
قرآن و روایات و دستورات اسلام از جمله حجاب را از بین بردارد و حذف کند خط
انحرافی و تبلیغ استکبار همواره از راه تهاجم فرهنگ منحط غرب با تأسیس
مدارس جدید یکی پس از دیگری ادامه داشت و اهداف خود را دنبال میکرد.
در
سال 1289 و 1291 و 1296 و 1297 شمسی اقدام به تأسیس مدارس با برنامههای
ویژه وانگیزههای سیاسی میشود. از جمله، آن مدارس عبارتند از:
1- مدرسه دختران عفتیه بوسیله خانم صفیه یزدی که دکتر مرتضی یزدی یکی از سران حزب توده فرزند همین زن بوده است.
2- مدرسه فرحیه نوباوگان توسط خانم فرحالملوک در تهران.
3-
مکتب خانه شرعیات بوسیله صدیقه دولتآبادی در اصفهان. روشن است زیر پوشش
نامهای دینی و عوام فریبی هدف خود را بدختران ناآگاه تحمیل میکردند و بنام
شرعیات ضد احکام شرع را تبلیغ مینمودند.
4- خانم سکینه شهرت، به تشویق
میرزاحسن رشدیه که یکی از فعالان فراماسونری در ایران و بنیانگذار مدارس
جدید در کشور بود مدرسه دخترانه حسنات را که بعدها به نام ژاله تغییر یافت
در تهران راهاندازی کرد.
و نیز در کنار تأسیس مدارس، نشریههائی در
همین راستا با انگیزه سیاسی منتشر میشد، مانند نشریه دانش ویژه بانوان که
در هفته یک بار انتشار مییافت و صاحب امتیاز آن خانم دکتر کحال دختر یک
یهودی تازه مسلمان بنام یعقوب همدانی بود و نشریه دیگری به مدیریت خانم
مزینالسلطنه منتشر میگردید.
این گونه مدارس و نشریهها که نمونههائی
از آنها در اینجا آوردیم غیردولتی بوده، و از حمایتها و کمکهای تشکیلات
فراماسونری برخوردار بودند.
هدف فراماسونری درایران اشاعه افکار و
اندیشه اروپائی بود که ترویج فرهنگ برهنگی غرب توسط آن سازماندهی میشد.
یکی از فراماسونرهای معروف ایرانی سیدحسن تقیزاده است که میگفته:"ایرانی
میبایست از فرق سر تا ناخن پا فرنگی شود". برای رسیدن به این هدف که صد در
صد ضد اسلامی بود بهترین و مؤثرترین شیوه که بتواند جوانان و نوجوانان پسر
و دختر ایران را مطابق میل استعمار تربیت کند تأسیس مدارس و نشریههای به
اصطلاح فرهنگی بود که ثمربخش هم بود.
وثوقالدوله که یکی از عوامل مهم
فراماسونری و زیر چتر حمایت انگلیس بود و ریاست دولت وقت را به عهده داشت
در سال 1297 به وزیر معارف کابینه خود دستور داد:
علاوه بر تشکیل اداره تعلیمات نسوان، ده مدرسه دخترانه در ده منطقه تهران و یک مدرسه تربیت معلم به نام دارالمعلمات احداث کند.(2)
کلیه
این مؤسسات فرهنگی گر چه در انظار عمومی با عناوین و نامهای اسلامی توسط
معلمین ایرانی اداره می شد لکن برنامهریزان و گردانندگان اصلی آن در پشت
پرده مبلغان مسیحی و جریانهای سیاسی بود که با اینگونه مدارس اغراض پلید و
اهداف انحرافی خود را پیاده میکردند.
*پاورقی:
1- حجاب و کشف حجاب در ایران، ص 81
2- همان منبع
* هدف فراماسونری در ایران اشاعة افکار و اندیشه اروپایی بود که ترویج فرهنگ برهنگی غرب توسط آن سازماندهی میشد
*
در دوره مشروطه، با تأسیس مدارسی که برنامهریزان و گردانندگان اصلی آن در
پشت پرده مبلغان مسیحی و جریانهای سیاسی بود، اغراض و اهداف انحرافی برای
مبارزه با حجاب اسلامی پیاده میشد