حجاب یک سنت است؛
طبق تحقیقات به عمل آمده از سوی جامعه شناسان و کارشناسان، در همه جوامع و
ادیان بجز قبایل محدودی در دنیا از گذشته نوعی حجاب وجود داشته است، اما
در طول تاریخ این رسم و سنت، حال از روی عمد یا غیرعمد، شروع به کمرنگتر
شدن کرده است؛ به طور مثال سران قوم یهود خود تصمیم گرفتند حجاب را بین
پیروان این دین کمرنگ و کمرنگتر کنند و یا در ایران در سال ۱۳۱۷ رضاشاه
پهلوی به بهانه اینکه حجاب در ایران مانع رشد و پیشرفت است و به بهانه
تجددگرایی تصمیم به «کشف حجاب» گرفت که هنوز بعد از گذشت نزدیک به ۹۰ سال
آثار و تبعات این تصمیم در جامعه نمایان است.
چرا باید پوشیده باشیم ؟؟؟
هر
فردی از هر طبقه اجتماعی و از هر دین و ملیت، نسبت به ادای حقوق دیگران
حساسیت نشان میدهد و این مطلب، حق و حقوق را فرازمانی و فرامکانی میکند.
برخی از اندیشمندان بر این باورند که حجاب، حقخداوند است و در اینباره
میگویند: «حرمت زن نه اختصاص به خود زن دارد و نه مال شوهر و نه ویژه
برادر و فرزندانش است. همه اینها اگر رضایت بدهند، قرآن راضی نخواهد شد،
چون حرمت زن و حیثیت زن به عنوان حق خداوند مطرح است؛ بنابراین کسی حق
ندارد بگوید من به نداشتن حجاب رضایت دادم.
پر واضح است که آدمی
نمیتواند حقوق الهی را کاملا ادا کند ولی با انجام برخی کارها میتواند
رضایت الهی را به دست آورد.مفسران بر این باور هستند که قرآن کریم وقتی
درباره حجاب سخن میگوید، میفرماید: حجاب عبارت است از یک نحوه احترام
گذاردن و حرمت قائل شدن برای زن که نامحرمان او را از دید حیوانی ننگرند.
قرآن علت و فلسفه حجاب را چنین ذکر میکند که زنان باید حجاب داشته باشند
برای اینکه شناخته نشوند و مورد اذیت واقع نگردند، چرا که آنان تجسم حرمت و
عفاف جامعه هستند و حرمت دارند.
لزوم دانستن فلسفه حجاب
شاید
مهمترین مشکل و مسالهای که در زمینه عفاف و حجاب پیش آمده، این است که
به افراد فلسفه حجاب را توضیح ندادهاند و فقط وقتی فرد بهسن تکلیف رسیده
است از او خواسته شده که حجاب داشته باشد.به طور معمول تعریف کامل و درستی
از عفاف و حجاب در اختیار افراد قرار نمیگیرد، برای اینکه فرد، حجاب و
عفاف را با جان و دل بپذیرد، باید درک درستی از آن داشته باشد و بداند بطور
دقیق و ریشهای حجابی که به آن امر میشود چیست و منظور از آن چه چیزی
است.
برای تعریف حجاب باید اول از همه به تعریف حیا بپردازیم که یک
حالت درونی است و همه انسانها اعم از زن و مرد در درون خود این حالت را
دارند و اگر این حیایی که در همه وجود دارد، پرورش دهیم، فرد میتواند به
وسیله آن به عفاف دست پیدا کند که آن عفاف باعث میشود اندام و ظاهر خود را
وسیله جلب توجه دیگران قرار ندهد.عفت انواع و اقسام دارد، عفت چشم و گوش
و... که اگر این عفت را هم در فرد پرورش دهیم به مرحله صیانت نفس میرسد و
صیانت نفس هم در صورت تربیت شدن، فرد را به مرحله قناعت میرساند؛ در این
مرحله است که فرد به آن چیزی که خداوند برای او حلال قرار داده است قانع
میشود؛ وقتی انسان به آن چیزی که به او دادهاند قانع شدتازه به مرحله
حجاب میرسد.
حجاب هم شامل دو نوع حجاب درونی و برونی است، حجاب
درونی هم برای زنان است و هم برای مردان، اما چون خداوند یک سری موهبتهای
عالی را به خانمها بخشیده است و امر به پوشاندن این موهبتها از دید
نامحرمان کرده، حجاب برونی بیشتر برای خانمها مطرح شده است.حجاب هم مانند
بسیاری از مسائل که بدون استدلال و برهان از سوی خیلیها قابل قبول نیست،
باید با حکمت و استدلال برای افراد توضیح داده شود تا کاملا قابل پذیرش و
عملی باشد.
فرهنگسازی در مورد عفاف
رواج
یک امر فرهنگی نیاز به کار فرهنگی دارد، نیاز به یک حرکت و یک رویه نرم
دارد. طبیعی است که استفاده از برخورد فیزیکی و زور و اجبار به تنهایی،
نهفقط مسیر به هدف رسیدن نیست که لجاجت و طغیان به همراه خواهد آورد.همیشه
بایدها بهنوعی ایجاد مقاومت میکند؛ این مساله بویژه در نوجوانان و
جوانان که هنوز پایههای منطقی به طور کامل در آنها ایجاد نشده، بیشتر به
چشم میخورد؛ درمورد حجاب نیز به جای برخورد سختافزاری برای اینکه شاهد
به وجود آمدن مقاومت و نتیجه عکس نباشیم باید از سازوکارهای نرمافزاری و
شیوههای فرهنگی برای اشاعه حجاب و جلوگیری از بیحجابی استفاده کنیم.
مهمترین
مساله در بحث فرهنگسازی برای حجاب این است که در افراد احساس نیاز به این
مساله را ایجاد کنیم، این احساس را به نیازهای مقایسهای برسانیم، وقتی
فرد احساس نیاز را در خود داشته باشد آن را به نیازهای پیشبینی نشده ارتقا
میدهد و برای خودش استانداردسازی میکند، و در آن زمان است که احساس نیاز
به حجاب در فرد درونی شده و حتی اگر ما بخواهیم نیز نمیتوانیم او را از
داشتن حجابی که خود انتخاب کرده و برایش درونی شده است، منع کنیم.بیشتر
جوانان احتیاج دارند جلب توجه کنند و این مساله در سنین نوجوانی و جوانی
بسیار طبیعی است و وقتی ما زمینههای ابراز وجود را به طور درست برای آنها
فراهم نمیکنیم و احساس میکنند به هویتشان توجه نمیشود، با سازوکارهای
دیگری مثل جلب توجه کردن با ظاهر خود یا مقاومت در برابر هنجارها این حس را
ارضا میکنند. ترویج و تقویت مساله حجاب در جامعه با تعمیق مجموعه باورهای
دینی همراه است و خوش حجابی زمانی در جامعه اتفاق میافتد که مجموعه
فعالیتهای فرهنگی در جهت فکر و دین انجام شود.
مادران چادری و دختران کمحجاب
حتما
شما هم بارها دخترانی را با حجاب نه چندان خوب در کنار مادران بسیار محجبه
و چادری دیدهاید و به این موضوع فکر کردهاید که در سالهای نهچندان دور
تفاوت حجاب مادر و دختر تفاوت چشمگیری با هم نداشته است اما حالا این شکاف
و تفاوت بین دو نسل در خیلی از خانوادهها بسیار به چشم میخورد.در طول
سالها حجاب در جوامع متفاوت و در ادیان مختلف، در حال کمرنگ شدن بوده، اما
به طور مرتب فاصله زمانی این تغییرات کمتر شده است، به طوری که در ابتدا
هر هزار سال متوجه این تغییر میشدند و بعد هر پانصد سال و کمتر و حالا
وقتی از فاصله نسلی و تغییر صحبت میکنیم این مساله در ایران به پنج سال
رسیده است؛ این تفاوت نسلی نه فقط حجاب، بلکه بینش، طرز تفکر و صدها مورد
دیگر را در بر میگیرد.این تغییرات هم بر اثر تاثیرات درون زا که شامل گروه
همسالان، رادیو و تلویزیون، فیلمهای سینمایی و غیره و هم بر اثر تاثیرات
برونزا مثل ماهواره و همچنین در بعضی موارد سفرهای خارجی به وجود میآید.
تنها
راه، فرهنگسازی و بالاتر بردن اعتقادات دینی در بین خانوادهها و بیشتر
از همه جوانان و نوجوانان است.دین و باورهای اعتقادی و دینی یک عامل بسیار
مهم در پذیرش و پررنگتر شدن حجاب در بین جوانان و نوجوانان میباشد؛ شرکت
دختران به همراه مادرانشان در نمازجمعه، مراسم مناسبتی مثل مراسم اعتکاف،
شبهای قدر، مراسم عزاداری ماههای محرم و صفر همه میتواند در همسو شدن
دختران با مادرانشان تاثیرگذار باشد، البته اگر مادرانی هم باشند که خود
حجاب و مسائل دینی را رعایت نکنند، باید بدانند که معلم خوبی برای
دخترانشان نیستند و ضررهای این تربیت نادرست اول از همه متوجه خودشان
میشود، چون با همه تفاوت نسلها تربیت دختران بیشتر از همه به رفتار
مادران بستگی دارد.
نقش پوشش در حفظ و تحکیم بنیان خانواده
از
روزی که حجاب دچار تغییر و تحول شد و آزادیهای تعریف نشده در جامعه ما پا
گرفت، سطح طلاق به مقدار نگرانکنندهای بالا رفته و میزان ازدواج رو به
کاهش نهاده است و این جزو آثار اجتماعی بیحجابی است که جامعه را در
درازمدت به ورطه هلاکت میرساند. البته آثار مثبت حجاب و پیامدهای منفی
بیحجابی به اینجا ختم نمیشود.در ابتدا پوشش به عنوان ابزاری برای حفاظت
فرد از سرما و گرما استفاده میشد، اما نقش اصلی آن حفاظت فرد از نگاههای
آسیبزننده و ایجاد رابطهای سالم بویژه در روابط بین فردی و ایجاد احساس
آرامش و امنیت در فرد میشود، میباشد.
در کنار این احساس امنیت،
حجاب فرد موجب جلب اعتماد افراد بویژه در خانواده و همین طور موجب ایجاد
استحکام، استواری و پابرجایی خانواده میگردد؛ پوشش مناسب از حریم خانوادگی
دفاع کرده و موجب از بین رفتن سوءظن بین افراد خانواده میگردد و همچنین
از روابط آزاد و بدون قیدوبند فرد که خود آسیب جدی برای فرد، خانواده و
جامعه به دنبال دارد، جلوگیری میکند.حجاب در ایجاد حریم بین فرد و افراد
جامعه میتواند موثر واقع شود و به عنوان یک امر تربیتی در آموزش حدود
حریمهای مختلف به کودکان مورد استفاده قرار گیرد، این امر همچنین موجب
افزایش پایبندی به ارزشهای اخلاقی و عدم تحریک و تهییج جنسی و مانعی برای
روابط بدون حد و مرز شده که خود موجب ایجاد امنیت روانی در فرد و خانواده
میگردد و از انزوا و گوشهگیری فرد جلوگیری میکند.
حجاب در فضای مجازی
وقتی
نوجوان حضور افرادی با پوشش نامناسب در جامعه را میبیند و همچنین در فضای
مجازی چیزی بدتر از آنچه در جامعه است را مشاهده میکند، برای وی این پرسش
مطرح میشود که پوشش مناسب به چه نوع پوششی گفته میشود؛ پوششی که در
آموزههای دینی وجود دارد یا پوششی که توسط برخی افراد استفاده میشود.برای
عده بسیاری از دختران، این موضوع دیده میشود که به طور تدریجی در نحوه
حجاب و پوشش آنها، تغییراتی به سمت کنارگذاری حجاب، ایجاد شده است. مثلا
دخترانی که در دنیای واقعی ممکن است حجاب نسبتا مناسبی داشته باشند، در
فضای مجازی از عکسی استفاده میکنند که مقداری از موهای آنها دیده میشود.
نکته جالب این است که آن دسته از دختران که اعتقاد چندانی به حجاب
نداشتهاند و عکسهایی با لباسهای پوشیده قرار میدادند، به مرور زمان از
عکسهایی استفاده کردند که بسیار باز بود. دیدن برخی از این تصاویر حتی
برای کسانی که خانواده و گذشته اعتقادی آنها را نمیشناسند هم احساس خوبی
را ایجاد نمیکند و این در حالی است که صاحبان این عکسها، دخترانی
خانوادهدار و اصیل هستند اما به نظر میرسد این فضای مجازی است که توانسته
تا قبح و حرمت یکسری از مسائل را برای آنان، از بین ببرد.
حجاب اسلامی در دسترس است؟
بدحجابی
یک معلول است، حاصل چند علت، از خانواده گرفته تا فرهنگ عمومی که حجاب را
ارزش نمیداند. زیبا ارائه نشدن حجاب نیز یک علت است، علتی مهم که در
سالهایی که بر ما گذشته عدهای را رویگردان کرده است.اما نبود لباس مناسب
و ارزان که تامینکننده حجابی زیبا باشد را میتوان یکی از علل اصلی شرایط
موجود دانست که حتی محجبهها را به دردسر انداخته و بهانهای شده برای
بدحجابان.نیاز به تحقیق و تفحص ندارد وقتی قرار است از در دسترس نبودن
لباسهای مناسب حرف بزنیم. به اولین مغازه که برویم مانتوهای جلف و تنگ و
کوتاه که ماکتی از مانتوست نه مانتو، توی چشم میزند. البته بعد از مصوبه
شورای عالی انقلاب فرهنگی برای ترویج عفاف و حجاب انتظار نمیرفت که این
وضع ادامهدار شود چون حداقل نیاز برای رعایت حجاب، در دسترس بودن لباس
مناسب است که این نیز اتفاق نیفتاده است.
در قصه پر غصه عفاف و حجاب مسائل فرعی توسط دشمنان و برخی از جاهلان پررنگ می شود تا مسئله اصلی به باد فراموشی سپرده شود.مسئله اصلی در داستان حجاب این است که زن به این قضیه پی ببرد که باید در جامعه طوری حاضر شود که همگان به او چشم انسانیت بنگرند نه به چشم جنس مونث، جنس مونثی که تنها وظیفه اش ارضای خواسته های جنس مذکر است، اگر ما تلاش نیم و زنان را به این باور و عقیده برسانیم که روابط بین آنها و مردان باید بر مبنای روابط انسانی و دربردارنده ارزش ها باشد قسمتی اعظمی از دغدغه هابرطرف خواهد شد و حل این معادله چند مجهولی راحت تر خواهد شد.آن قضیه جزئی از نگرانی های بنیانگذار انقلاب اسلمی ایران هم بوده است چرا که ایشان فرمودند: (ما می خواهیم زن در مقام والای انسانیت خودش باشد، نه ملعبه دست مردها باشد، در دست اراذل باشد. صحیفه نور، ج ۱۵-صفحه ۲۳۷)
آنهایی که از حجاب و عفاف حرف میزنند و موظفند هرکدام به سهم خود، جامعهای عفیف و مشتاق حجاب بسازند،برای
فهم دغدغههای فرهنگی رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، توجه به سه نکته کفایت
میکند: ۱ـ مطلوبیتهای فرهنگی جامعه براساس قانون اساسی، سند چشمانداز،
سیاستهای کلان فرهنگی. ۲ـ تهاجم گسترده و جنگ نرم دشمنان با تمامی توان و
ابزارهای موجود علیه هویت فرهنگی ملت ایران. ۳ـ رویکردها و جهتگیریهای
دولت کنونی در عرصه فرهنگ و مسائل فرهنگی.
اکنون دشمنان خارجی و
جریانهای غربگرا و ارزشگریز داخلی، با تمام توان در راستای تضعیف ارزشها
و فرهنگ دینی به عنوان اساس و پایه هویت فرهنگی و هویت اسلامی ـ ایرانی
فعالیت دارند. نگاهی اجمالی به شبکههای ماهوارهای، شبکههای اجتماعی در
فضای سایبر، عرصه سینما و تئاتر کشور، مطبوعات و کتاب، هنر و موسیقی،
محیطهای دانشگاهی و... نشان میدهد که در عرصه فرهنگی چه تغییر و تحولاتی
در حال رخ دادن است.
دشمنان بیرونی و جریانهای غربگرای داخلی،
ایجاد تغییر در هویت فرهنگی و هویت ملی را نشانه رفتهاند. آنان برای رسیدن
به اهداف، قداستشکنی نسبت به مبانی دینی، ترویج اباحهگری و غیرتزدایی
از جامعه، ترویج سبک زندگی مبتنی بر ارزشهای غربی، ترویج تجملگرایی و
دنیاطلبی و... را با استفاده از تمامی ابزارهای در اختیار دنبال میکنند؛
اما دولتمردان ما در این عرصهها چه میکنند؟
آری، رهبر عزیز و
دلسوزمان این صحنه را آنگونه که هست، میبینند و دغدغههای فرهنگی خود را
آشکار ساخته و میفرمایند: «تغییر سیرت، تغییر آن هویت واقعی، بهتدریج و
خیلی آرام حاصل میشود. توجه بعضیها به این، غالباً جلب نمیشود یا
خیلیها توجهشان جلب نمیشود. یک وقتی ممکن است همه متوجه شوند که کار از
کار گذشته باشد.»
آشکار شدن بیش از پیش دغدغههای فرهنگی رهبر معظم
انقلاب اسلامی و تذکرهای پیدرپی معظمله به مسئولان نظام در این خصوص،
بهویژه در روزهای گذشته موجب شد تا رئیسجمهور در آخرین جلسه هیئت دولت در
هفته گذشته اعلام کند: «با توجه به دغدغه رهبر معظم انقلاب در خصوص فرهنگ،
باید به این موضوع بیش از پیش اهمیت دهیم، بدانیم حل مسائل فرهنگی، عزم
ملی میطلبد و نباید نگاه جناحی به آن داشت و باور کنیم که تغییرات فرهنگی
امری زمانبر و بلندمدت است.»
بی حجابی عوامل مختلفی دارد که
باید در نوشته ای جداگانه به آن پرداخته شود اما در این میان نمی شود تمام
تقصیر ها را به گردن زنان انداخت، یکی دیگر از مسائل فراموش شده و اصلی
مسئله حجاب، نقش مردان در این قضیه است، ما چقدر از ابزار غیرت مردان در
جهت کاهش بی حجابی در جامعه بهره جسته ام؟ ما چه اقداماتی جهت ترویج و
تبیین واژه غیرت در بین مردان جامعه صورت داده ایم؟ چه درمانگاه های معنوی
را برای مداوای چشم چرانی ایجاد نموده ایم؟ برای برگشت حیا و عفت در مردان
چه برنامه هایی را تدوین کرده ایم؟ به نظرم بایستی به این مقوله بیش از پیش
با ارائه راهکارهای اجرایی و با رویکرد پیشگیرانه توجه بیشتری کرد.و خلاصه
آنکه یادمان باشد اگر بتوانیم یک نفر را در این جهت از ورطه گمراهی در
جاهلیت بیرون بکشیم از آنچه که آفتاب بر آن تابیده است، با ارزش تر خواهد
بود.
چادری ها زهــــــــرایی نیستند!
اگر پهلویشان درد دین نداشته باشد...
چادری ها زهـــــــــرایی نیستند!
اگر لبشان ذکر غریب مادر نداشته باشد...
چادری ها زهــــــــرایی نیستند!
اگر زینبی را برای کربلای پسرش مهدی نداشته باشند...
چادری ها زهــــــــــرایی نیستند!
اگر ذکر لب زینبشان چیزی جز «ما رایت الا جمیلا» باشد...
چادری ها زهــــــــرایی نیستند!
اگر عدو را با سیاهی چادرشان به خاک سیاه نکشانند...
چادری ها زهــــــــرایی نیستند!
اگر سیاهی چادرشان حرمت خون شهیدان را به عالمیان ننمایاند...
چادری ها زهـــــــــرایی نیستند!
اگر منتظـــــــــر یوسف گمگشته ای نباشند...
چادری ها زهــــــــرایی نیستند!
اگر "سربند یا زهـــــــــــرا س" را بر پیشانی علویان خود گره نزنند...
چادری ها زهــــــــرایی نیستند!
اگر چادرشان مجوز ورودشان به زیر خیمه ی نیمه سوخته ی "مــــــــــادر" نباشد...
چادری ها زهــــــــرایی نیستند!