حجاب و عفاف

حفظ حجاب به زن کمک میکند تا بتواند به آن رتبه معنوی عالی خود برسد. «مقام معظم رهبری»

حجاب و عفاف

حفظ حجاب به زن کمک میکند تا بتواند به آن رتبه معنوی عالی خود برسد. «مقام معظم رهبری»

گامهایی برای داشتن فرزندان با حجاب و عفاف؛ گام سوم: لطفا به فرزندانتان در مورد رعایت حجاب چیزی نگویید!

از معضلاتی که در جامعه ی امروز زیاد داده می شود، همراهی مادران محجبه با دخترانی بی حجاب است. مادری که برای راضی کردن دخترش نسبت به انتخاب مدل لباسش دچار معضل شده است. به همین دلیل از دغدغه های مهم پدر و مادران این است که: چگونه می توانیم فرزندان با عفافی داشته باشیم؟
جواب این سوال را می توان در چندین پست ذکر کرد. و در هر پست به چندین راه کار تربیتی پرداخته می شود.

گام نخست: پدر و مادرها لطفا رعایت کنند! (توضیح گام را در اینجا بخوانید)

گام دوم: اعتقاد قلبی و التزام عملی والدین به دستورات دینی و ارائه الگویی عملی.
وضیح گام را در اینجا بخوانید)

گام سوم: لطفا به فرزندانتان در مورد حجاب چیزی نگویید!
از اشتباهاتی که والدین در یادگیری آموزه های دینی به فرزندان مرتکب می شوند، این است که: سعی می کنند اطلاعات بیشتری از دین به آنها بدهند. در حالیکه در شرائطی که ما در آن زندگی می کنیم، این روش بدترین روش ممکن می باشد.
چرا این روش بدترین روش ممکن است:
از نظر فرهنگی، هر محیطی می تواند سه قسم باشد:
1- محیط بسته: محیطی که کمترین تعامل با دیگران را دارد، و تنها یک اندیشه به کودک گفته می شود و لذلک هیچ تضادی در آن وجود ندارد. پدر، مادر، مدرسه، محل بازی و ... یک حرف می زنند. همانند روستاهایی که هیچ ارتباطی با خارج از خود ندارند.
2- محیط باز: محیطی که در آن حرفهای مختلفی شنیده می شود و لذلک به آن محیط متضاد گفته می شود.
3- محیط متحرک: اگر محیط متضاد درست هدایت بشوند، و در آن یک اندیشه سر بلند بشود، محیط متحرک نامیده می شود.
ما در زمان محیط باز هستیم. محیطی که در آن همه حرفی از همه کسی گفته می شود. در این جامعه، شما نمیتوانید به فرزند خود اطلاعات بدهید. چرا که ...

لطفا به فرزندانتان در مورد حجاب چیزی نگویید

چرا که هر چه بیشتر اطلاعات بدهید، احتمال در معرض خطر بودن بیشتر است. چرا که شما تا سن 15 سالگی میتوانید با ابزار محبتی که در دل نوجوان دارید، یا تا سن استقلال اجتماعی او را تحت نظر قرار دهید. ولی بعد از آن نمیتوان او را کنترل کرد. انسانها وقتی به سن بلوغ می رسند، یک حس مخالفت با محیط پیدا می کنند. در این سن همه چیز را به چالش می کشند و به دنبال حقیقت می گردند. اگر قبل از رسیدن به سن بلوغ تنها اطلاعات بدهیم، موجب می شود بعد از رسیدن به سن بلوغ، فرزند به دنبال دیگر گفتارها و نگرش ها می شود. و با ایجاد چند شبهه و جایگزین کردن کلمات زیبا در ذهن نوجوان، تمام آنچه شما بافته اید، می گسلد. و از آنجا که نوجوان به دنبال حرفهای جدید است نه تکراری، و از کودکی آموزه های دینی را آموخته است دیگر به خود فرصت بازگشت دوباره و خواندن یا شنیدن کلام دین را نمی دهد. بلکه به دنبال کلمات جدید دیگری می گردد.
حال در این دنیایی که از آن به محیط باز تعبیر می کنیم، باید چه بکنیم؟
ما میتوانیم با ایجاد سه روحیه در فرزندانمان، آنها را در مقابل اندیشه های غلط واکسینه بکنیم.
اول: دادن شخصیت به فرزند. دوم: دادن حریت به فرزند. سوم: دادن روحیه ی تفکر به فرزند.
توضیح هر روحیه در پستهای بعدی داده می شود. و هر پست دوشنبه شبها (همزمان با برنامه نود!) گذاشته می شود.

گامهایی برای داشتن فرزندان با حجاب و عفاف (گام دوم)

از معضلاتی که در جامعه ی امروز زیاد داده می شود، همراهی مادران محجبه با دخترانی بی حجاب است. مادری که برای راضی کردن دخترش نسبت به انتخاب مدل لباسش دچار معضل شده است. به همین دلیل از دغدغه های مهم پدر و مادران این است که: چگونه می توانیم فرزندان با عفافی داشته باشیم؟
جواب این سوال را می توان در چندین پست ذکر کرد. و در هر پست به چندین راه کار تربیتی پرداخته می شود.

گام نخست: پدر و مادرها لطفا رعایت کنند! (توضیح گام را در اینجا بخوانید)

گام دوم: اعتقاد قلبی و التزام عملی والدین به دستورات دینی و ارائه الگویی عملی.

با بیان گام نخست این سوال پیش می آید که: بسیاری از خانواده های با عفاف از داشتن فرزندان بی عفت رنج می برند. آنها انسانهای با عفتی هستند ولی دختران و پسران خانواده از عفت مطلوبی برخوردار نیستند.
اگر بخواهیم خلاصه بگوییم: والدین- تا آنجا که می توانند - آنگونه که می گویند، عمل کنند. و شعار و عمل آنها یکسان باشد.
این گام را در دو بخش می توان مورد بررسی قرار داد:
بخش اول: فرزندان تنها در صورتی از پدر و مادر خود کپی برداری می کنند که پدر و مادر به آنها حس خوبی بدهد. مادری که حجاب برتر دارد ولی اخلاق برتر ندارد، نمی تواند الگوی خوبی برای دختر خود ایجاد بکند. پدری که در کلام خود با نامحرم رعایت عفت می کند ولی در برخورد با پسر خود رعایت اخلاق نمی کند، هیچ گاه اسوه ی پسر خود قرار نمی گیرند.
بخش دوم: اصلی ترین ریشه بی عفتی، خود نمایی است. اگر پدر و مادری به دنبال خود نمایی هستند، طبیعتا فرزندانی خودنما خواهند داشت.
اگر پدر و مادر به دنبال تجمل گرایی، فخر فروشی نسبت به مقام و ثروت و موقعیت اجتماعی خود هستند، طبیعتا فرزندان خودنمایی خواهند داشت. آنها هم از طرق مختلفی من جمله خود آرایی به خود نمایی می پردازند.

گامهایی برای داشتن فرزندان با حجاب و عفاف (گام نخست)

از معضلاتی که در جامعه ی امروز زیاد داده می شود، همراهی مادران محجبه با دخترانی بی حجاب است. مادری که برای راضی کردن دخترش نسبت به انتخاب مدل لباسش دچار معضل شده است. به همین دلیل از دغدغه های مهم پدر و مادران این است که: چگونه می توانیم فرزندان با عفافی داشته باشیم؟
جواب این سوال را می توان در چندین پست ذکر کرد. و در هر پست به چندین راه کار تربیتی پرداخته می شود.

گام نخست: پدر و مادرها لطفا رعایت کنند!
پدران و مادرانی که در ارتباط با غیر همجنس از وقار و حیای لازمی برخوردارند، نحوه ارتباط سالم و مؤثر با غیر همجنس را به فرزندان خود آموزش می دهند.
جالب است بدانید برخی از کارشناسان و روانشناسان علوم تربیتی معتقدند 75 درصد یادگیری های فرزندان از راه چشم و 25 درصد از طریق حواس دیگر صورت می گیرد!
کاری که حضرت فاطمه (سلام الله علیها) نسبت به فرزند خود زینب کبری (سلام الله علیها) انجام دادند. و لذلک هم در رعایت حجاب و هم در دفاع از ولایت همانند مادر خود بودند.

به همین دلیل اولین قدم رعایت عفاف توسط پدر و مادر می باشد.

بعد از این قدم، شما مهمترین قدم را برداشته اید. قدمی برای اینکه بچه های خود را زیر سر داشته باشید و راحت بخوابید!

گزینه ای به نام چتر

مسافر کناری مدام خودش را رویم می اندازد، دستش را در جیبش می کند و در می آورد، من به شیشه چسبیده ام اما هر قدر جمع تر می شوم او گشادتر می شود. موقع پیاده شدن تمام عضلات بدنم از بس منقبض مانده اند درد می کنند
(تقصیر  خودم بود باید جلو می نشستم)
مسافر صندلی پشت زانوهایش را در ستون فقراتم فرو می کند، یادم هست موقع سوار شدن قد چندانی هم نداشت، باید با یک چیزی محکم بکوبم توی سرش، چیزی دم دستم نیست احتمالاً فکر کرده خوشم آمده که حالا دستش را از کنار صندلی به سمت من می آورد
(تقصیر  خودم بود باید با اتوبوس می آمدم)

اتوبوس پر است ایستاده ام و دستم روی میله هاست، اتوبوس زیاد هم شلوغ نیست و چشمان او هم نابینا به نظر نمی رسد ولی دستش را درست در 10 سانت از 100 سانت میله ای که من دستم را گذاشته ام می گذارد. با خودم می گویم ”چه تصادفی” و دستم را جابه جا می کنم اما تصادف مدام در طول میله اتفاق می افتد
(تقصیر  خودم است باید این دو قدم راه را پیاده می آمدم)

پیاده رو آنقدر ها هم باریک نیست اما دوست دارد از منتها علیه سمت من عبور کند، به اندازه 8 نفر کنارش جا هست ولی با هم برخورد خواهیم کرد. کسی که باید جایش عوض کند، بایستد، جا خالی بدهد، راه بدهد و من هستم
قصیر  خودم است باید با آژانس می آمدم)
راننده آژانس مدام از آینه نگام می کند و لبخند می زند. سرم را باید تا انتهای مسیر به زاویه 180 درجه به سمت شیشه بگیرم. مدام حرف میزند و از توی آینه منتظر جواب است. خودم را به نشنیدن می زنم. موقع پیاده شدن بس که گردنم را چرخانده ام دیگر صاف نمی شود. چشمانش به نظر سالم می آید اما بقیه پول را که می خواهد بدهد به جای اینکه در دستم بگذارد از آرنجم شروع می کند، البته من باید حواسم می بود و دستم را با دستش تنظیم می کردم

(تقصیر  خودم است باید با ماشین شخصی می آمدم)

خیابان فرعی است و هیچ بار ترافیکی ندارد ولی باز می آید پشت سر ماشینم و بوق میزند. منتها الیه سمت راست حرکت می کنم ولی باز می آید و پشت سرم چراغ میزند تا راه را برایش باز کنم. نمی خواهد عروس ببرد ولی دائم چهار سو می زند و نگاه مرموزش منتظر است تا جوابی ببیند یا بشنود...

(تقصیر  خودم بود باید داخل خانه می نشستم)
اما نه، می روم! ولی از این به بعد برای باران بد شانسی ها فکری می کنم و به نظرم چتر بهترین گزینه است.

چرا بین زنها و مردها تفاوت قائل می شند؟ (2)

یکی از اشکلاتی که همیشه به آخوندها میشه این است که:
چرا بین زنها و مردها، حکمهای متفاوتی وجود داره.
جواب این سوال را میشه در تفاوت فیزیکی و روانی زنها و مردها دونست. که طی چند پست به بعضی آنها اشاره میشه.
اولین تفاوت قابل توجه، که بر سایر رفتارهایشان هم اثر می‌گذارد نگرش آنها به دنیاست.

مردان به تدریج یک جزء را به جزء دیگر مربوط می‌سازند تا به کل برسند ولی زنان تصویر کلی را می‌گیرد و به تدریج اجزای درون آن را کشف می‌کند.

همین آگاهی جنس مؤنث باعث می‌شود زنان علاقه بیشتری به عشق، ایجاد ارتباط، مشارکت، همکاری و هماهنگی و سازش داشته باشند، در حالی که آگاهی متمرکز مردها، آنها را بیشتر به سمت ایجاد نتایج، رسیدن به اهداف، رقابت، کار، منطق و تأثیرگذاری سوق می‌دهد.

(و شاید از این رو باشد که اسلام بیشتر انجام امور مدیریتی را به مرد محول کرده است، چرا که با نگاهی به اهداف، طبق خلقت خود راحت تر می تواند امور را یکی بعد از دیگری بچیند و به جلو پیش برود.)
دومین اثر این نحوه ی برخورد را میشه به کیف های زنانه و مردانه مثال زد.
کیف‌های زنانه؛ کیف‌های مردانه! زنان اغلب از کیف‌های بزرگ و سنگین با روکش‌های زیبا استفاده می‌کنند و در عوض کیف مردان سیاه یا قهوه‌ای و مخصوص حمل وسایل کاملاً ضروری مانند: گواهینامه رانندگی، کارت ماشین، اسکناس و… است.
در کیف خانم‌ها هر چیزی را که احتمالاً خودش یا دیگران ممکن است به آن احتیاج داشته باشند، می‌توان پیدا کرد.

قرص سرماخوردگی، قرص‌های مسکن یا ویتامین، سنجاق سر، آئینه، ناخن‌گیر، مداد، خودکار، کاغذ، دستمال کاغذی، دسته کلید، مسواک، خمیردندان، یک آلبوم کوچک، چای کیسه‌ای، کتاب جیبی مورد علاقه، عینک آفتابی، سوهان ناخن و ده‌ها وسیله ریز و درشت دیگر.
 کمتر مردی می‌تواند یک روز با چنین کیفی سر کند! (البته الا اینکه وزیر ارشاد باشه!)

===============
  منبع: پزشکی

دیه ی زنها بیشتر از مردها شد! (طنز)


یه زنی سه بچه داشت. یه بچه مال خودش بود، و دو تا بچه مال شوهرش.تخم مرغ برای صبحانه 5 تخم مرغ داشت.  به هر کدام از بچه های شوهرش دو تخم مرغ داد و به بچه ی خود 1 تخم مرغ! سپس به بچه های شوهرش گفت: بچه من گناه داره! اگر هر کدامتان نصف تخم مرغ به او بدهید، مشکل حل می شود!!! – عجب مادر زرنگی –
خدا هم همین کارو نسبت به زنها کرده. چطور؟ 

زنی رو به خدا کرد و گفت: چرا باید دیه ما نصف مردها باشد؟
خداوند مهربانانه فرمود: بنده ی من! اگر با کشتن، او را از تو بستانند؛ تو صاحب بیست میلیون برای خودت می شوی. ولی اگر تو را بکشند، او صاحب بیست میلیون برای خود و فرزندانش می شود!
زن خندید و گفت: خدایا حکمتت را شکر!


پانوشت: دیه، معادل ارزش انسان نیست، چرا که ارزش انسان بیشتر از 90 میلیون – حتی با قیمت جدید یارانه ای – است. دیه نوعی غرامت اقتصادی محسوب می شود. و از آنجا که نفقه بر گردن مرد ها می باشد، با کشته شدن او نظام اقتصادی خانواده، متزلزل می شود. و دو برابر بودن دیه مرد، سعی در برطرف کردن این مشکل برای خانواده می باشد.