حجاب، جنبه ای از اطاعت الهی
یکی
از آثاری که رعایت حجاب، بدنبال دارد، بالا بردن روحیّه ی تعبّد و اطاعت
از خداوند متعال می باشد. شاید هنوز ما در تردید و دودلی باشیم که چرا زنان
باید دارای حجاب و پوشش باشند! چرا باید در سرما و گرما چادر داشته باشند؟
رعایت عفت و پوشش مناسب دختران و پسران در جامعه چه فایده ای دارد!
و
همچنین با توجه به شبهاتی که امروزه از سوی مخالفان اسلام و تشیع، در
مورد حجاب و چادر مطرح شده است، ممکن است شبهه و اشکالاتی در این مورد، در
جوانان ایجاد کرده باشد.
امّا
از سوی دیگر، حکم حجاب و عفاف از احکام قطعی اسلام است و خداوند متعال در
آیات 30 و 31 سوره ی مبارکه نور، به آن امر فرموده است:
«قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضوا مِنْ أَبْصرِهِمْ وَ یحْفَظوا فُرُوجَهُمْ ذَلِک أَزْکی لهَُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرُ بِمَا یَصنَعُونَ(۳۰) وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَتِ یَغْضضنَ مِنْ أَبْصرِهِنَّ وَ یحْفَظنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا مَا ظهَرَ مِنْهَا وَ لْیَضرِبْنَ بخُمُرِهِنَّ عَلی جُیُوبهِنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا...»
«به مردان مؤمن بگو دیدگان خویش را از نگاه به زنان اجنبی باز گیرند و فرجهای خویش را نگهدارند این برای ایشان پاکیزه تر است که خدا از کارهایی که میکنید آگاه است (۳۰) و به زنان با ایمان بگو چشم از نگاه به مردان اجنبی فرو بندند و فرجهای خویش را حفظ کنند و زینت خویش را جز آنچه آشکار است آشکار نسازند و باید که روپوش هایشان را به گریبانها کنند و زینت خویش را نمایان نکنند مگر برای ... »
بنابراین، هرچند ما نتوانیم علت و فلسفه ی وضع حکم حجاب را در اسلام پیدا کنیم ؛ اما چون حکم خداوند است و اوست که ما را امر فرموده است، و به منافع و مصالح ما بیشتر از خود ما آگاه است، این دستور را رعایت می کنیم. که با رعایت حجاب از امر الهی اطاعت کرده ایم وعبودیت خویش را با آن به نمایش گذاشته ایم.
رابطه ی حجاب با جذابیت ظاهری
بین
دوری از شیء و جذابیت ارتباط مستقیم وجود دارد، همچنانکه جمله ی مشهوری در
زبان عربی هست که می گوید: « الانسان حریص علی ما منع منه» یعنی انسان بر
هر چیزی که از آن منع می شود، حریص تر می شود. بنابراین پوشش وحجاب زن
جذابیت او را در نظر جنس مخالف بیشتر کرده و تلاش را برای وصال فزونی می
بخشد.
امروزه
بی حجابی در غرب عامل کاهش جذابیت و کشش غریزی مردان به زنان شده است و در
نتیجه باعث بوجود آمدن انواع انحرافات جنسی شده است.
آلفرد هیچکاک:
زن
شرقی تا چند سال پیش به خاطر حجاب و روبندی که به کار می برد خود به خود
جذاب می نمود و همین مساله جاذبه نیرومندی به آنها می داد اما به تدریج
تدبیری که زنان این کشورها برای برابری با زنان غرب از خود نشان دادند
حجاب و پوششی که دیروز بر زن شرقی کشیده شده بود از میان رفت و همراه آن
از جاذبه او هم کاسته شد.{1}
=====================
1) مسئله حجاب، استاد شهید مطهری ؛ ص
از
آنجا که ما مسلمانان معتقد هستیم که احکام اسلامی بر مبنای مصالح حقیقی و
واقعی تشریع شده اند و ما با انجام دادن آنها به این مصلحت ها و منافع
خواهیم رسید، و با انجام ندادن آنها متضرر خواهیم شد؛ بنابراین قعطا در وضع
حکم حجاب نیز در اسلام فوائد و آثاری مترتب است که کسانی که آن را رعایت
کنند از آثار آن بهره مند می شوند.
آثار حجاب را در سه زمینه می توان بررسی کرد، 1- فردی 2- خانوادگی 3- اجتماعی
البته این نتایج مربوط به آثار دنیوی رعایت کردن حجاب است و البته آثار اخروی آن بیشتر و پُر منفعت تر است.
آثار فردی حجاب:
اولین فایده ی حجاب در زمینه ی فردی « مبارزه با نفس » می باشد.
میل به خودنمایی وجلوه گری در سرشت زن نهفته است و می توان بطور کلی چنین گفت که از انحرافات جنسی در مردان « چشم چرانی» است که در مقابل آن در زنان انحراف « تبرج» وجود دارد؛ زنان میل به خود نمایی دارند و شاید همین جهت بوده است که اسلام زنان را به داشتن حجاب و پوششی خاص دستورداده است . اگراین گرایش حد و مرزی معین نداشته باشد قطعا فساد آفرین خواهد بود. پوشش را می توان مهمترین عامل تعدیل این میل در زنان دانست.
امام علی «علیه السلام » می فرمایند: زکاة الجمال العفاف : زکات زیبایی ، عفاف است. {1}
در نتیجه، با وجود این میل قوی در زنان حفظ حجاب و رعایت پوشش در مقابل نامحرم بزرگترین قدم در راه مبارزه با نفس است.
حال
این سؤال پیش میآید که این قانون اسلامی تا چه اندازه با طبیعت زن سازگار
است؟ آیا تبرّج و جلوهگری از نظر اسلام و علم بکلی مردود است، یا برای آن
قانونی وجود دارد؟ اگر در وجود زن غریزهای تحت عنوان «تبرّج» وجود دارد،
روشهای رشد و پرورش این غریزه چیست و چه کارکردی در زن و حفظ سلامتی او
میتواند داشته باشد؟ چگونه میتوان غریزه تبرّج را با حیا، که یک ویژگی
فطری در زن است، جمع کرد؟ آیا حجاب و پوشش به معنای نادیده گرفتن این غریزه
نیست؟ آیا همانگونه که عدهای از مخالفان حجاب میگویند، این محدودیت
مانعی برای رشد عاطفی و روانی زن محسوب میشود، یا به عکس، در جهت سلامت
روانی اوست؟
با
جواز کشف حجاب در مقابل محارم ازجمله شوهر، این غریزه جهت داده می شود که
خودنمایی زن مختص به شوهر باشد. روایات در این زمینه توصیه های فراوانی
برای مردان و بالاخص زنان دارند که این خود نشان دهنده ی جهت دار بودن این
غریزه و گرایش است.
در
حدیثی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در مورد ویژگیهای بهترین زنان
نقل شده است که فرمودند: «بهترین زنان شما زنی است که بسیار با محبت باشد،
عفیف و پاکدامن باشد، نزد اقوامش عزیز و محترم باشد، با شوهرش متواضع و
فروتن باشد، برای او خودآرایی و تبرّج داشته باشد و در برابر نامحرم عفیف
باشد.» در این حدیث، دقیقا به همان تبرّجی که قرآن آن را برای زن در مقابل
نامحرم ممنوع کرده، نسبت به شوهرش سفارش شده است. {2}
===================
1 ) غرررالحکم ودررالکلم حدیث: 5409
2) «اَلْوَدُودُ الْعَفیفَةُ، اَلْعَزیزَةُ فی اَهْلِها، اَلذَّلیلَةُ مَعَ بَعْلِها، اَلْمُتَبَرِّجَةُ مَعَ زَوجِها، الْحِصانُ مَعَ غَیْرِهِ.»؛ اصول کافی، ج 5، ص324.
با
توجه به مطالب گذشته مشخص شد که فلسفه حجاب و پوشش زن در اسلام چیزی فراتر
و بالاتر از ریاضت و رهبانیت مرد، حس حسادت مرد، حقیر بودن زن، عدم امنیت
اجتماعی و ... می باشد. شاید برخی از این موارد را بتوان تا حدودی دارای
تاثیر در تشریع حجاب دانست، امّا این عقیده در نگاه اجمالی و اولیه به نظر
می رسد و با تأمل و دقت نظر در وضع قانون حجاب و روایات معصومین علیهم
السلام، امر دیگری نمایان می شود و آن " بالا بردن ارزش و جایگاه زن " است.
زن
بنابر وضعیت فیزیولوژیکی که نسبت به مرد دارد، در می یابد که از لحاظ جمسی
یارای مقابله با مرد را ندارد و اگر بخواهد در عرصه ی خانه و اجتماع با
مرد زور آزمایی نماید، از عهده ی او بر نمی آید و قطعا شکست خواهد خورد.
امّا یک نکته ی دیگری در اینجا مشخص و واضح است و آن اینکه مرد یک نقطه ی
ضعف بزرگی دارد که خداوند در وجود او نهاده است و او را از این طریق وابسته
و محتاج زن کرده است! عشق و عاطفه ای که خداوند در مرد قرار داده است با
معشوقیت زن ارضاء و کامل می شود.
وقتی که زن مقام و موقع خود را در
برابر مرد یافت و نقطه ضعف مرد را در برابر خود دانست، همانطور که برای به
زانو در آوردن مرد، متوسل به زیور و خودآرائی و تجمل می شود تا مرد تصاحب
کند ، از سوی دیگرمتوسل به دور نگهداشتن خود از دسترس مرد نیز می شود. زنان
دریافته اند که نباید خود را رایگان و در دسترس قرار دهند بلکه باید آتش
عشق و طلب مرد را تیزتر کنند و در نتیجه مقام و موقع خود را بالا ببرند .
مولوی ، عارف نازک اندیش و دوربین خودمان مثلی بسیار عالی در این زمینه می آورد ، اول درباره تسلط معنوی زن بر مرد می گوید :
زین للناس حق آراسته است
زانچه حق آراست چون تانند رست
چون پی یسکن الیهاش آفرید
کی تواند آدم از حوا برید
رستم زال ار بود ، وز حمزه بیش
هست در فرمان اسیر زال خویش
آنکه عالم مست گفتارش بدی
کلمینی یا حمیرا می زدی
آنگاه
راجع به تأثیر حریم و حائل میان زن و مرد در افزایش قدرت و محبوبیت زن و
در بالا بردن مقام او و در گداختن مرد در آتش عشق و سوز ، مثلی لطیف می
آورد : آنها را به آب و آتش تشبیه می کند ، می گوید مثل مرد مثل آب است و
مثل زن مثل آتش ، اگر حائل از میان آب و آتش برداشته شود آب بر آتش غلبه می
کند و آنرا خاموش می سازد ، اما اگر حائل و حاجبی میان آن دو برقرار گردد
مثل اینکه آب را در دیگی قرار دهند و آتش در زیر آن دیگ روشن کنند ، آنوقت
است که آتش آب را تحت تأثیر خود قرار می دهد ، اندک اندک او را گرم می کند و
احیانا جوشش و غلیان در او به وجود می آورد ، تا آنجا که سراسر وجود او را
تبدیل به بخار می سازد . می گوید :
آب غالب شد بر آتش از لهیب
زآتش او جوشد چو باشد در " حجیب "
چونکه دیگی حایل آمد آن دو را
نیست کرد آن آب را کردش هوا {1}