مدتها است این مسأله
فکرم را مشغول کرده است که با جامعهاى که هر روز را در آن به شب مى
رسانم، چه کنم. اتفاقاتى که در دانشگاه مى افتد و روابط پسرها و دخترها
که بسیارى از اوقات زشت و ناپسند است، ناشى از بى فرهنگى است یا بى
ایمانى؟ نمى دانم ناشى از چیست؛ ولى در جامعه ما که اسلامى است، واقعاً
غیر قابل تحمل است و عرف جامعه سنتى ما چنین حرکات و روابطى را نمى پسندد.
خودشان استدلال مى کنند در اسلام گفته شده است دو نفر که یکدیگر را دوست
داشته باشند به هم محرمند. بااین استدلال بدون هیچ گونه عقد رسمى یا صیغه
با هم قدم مى زنند و یا حتى گاهى اوقات، به قول خودشان براى شناخت بیشتر،
بدون اطلاع خانواده ها در خلوت باهم صحبت مى کنند. آیا در احکام دینى
چنین چیزى وجود دارد؟ به نظر شما، وظیفه ما در این موقعیت چیست و چه باید
بکنیم؟
گاهى اوقات فکر مى کنم کاش در دانشگاهها دخترها و پسرها را جدا
مى کردند؛ ولى باز با خودم مى گویم آن وقت این اتفاقات در پنهان مى
افتاد و شاید بدتر از این مى شد. واقعاً علت چیست و چه باید کرد؟
دوست
دارم به این گونه افراد گفته شود فکر نکنند شجاعت به خرج مى دهند و در
جلوى چشمهاى نامحرمان و پسرهاى دیگر با یکدیگر قدم مى زنند یا دست مى
دهند و یا شانه به شانه راه مى روند.
در این نامه سه پرسش اصلى به چشم مىخورد:
1. آیا صرف دوست داشتن دختر و پسر آنها را محرم مىکند؟
2. روابط ناپسند دختر و پسر در دانشگاهها ناشى از چیست و چرا گسترش یافته است؟
3. وظیفه و مسؤولیت ما در این موقعیت چیست و چه باید کرد؟